آشپزی – پیمانکار تهیه غذا (کیترینگ)



دانلود پایان نامه مدیریت : مدل آیدا

 

در این پژوهش در راستای ارزیابی اثر گذاری تبلیغات بر جذب مشتریان بیمه اتومبیل، مدل آیدا که از مؤثرترین مدلهای علمی ارزیابی تبلیغات است استفاده شده است. فرانسیس کریک و جیمز واتسون در سال ۱۹۵۳ یک مدل از پژوهش های تبلیغاتی ارائه نمودند(Popescu,2012:687). مدل AIDA  برای اولین بار توسط لوئیس در سال ۱۸۹۸، پایه گذاری شد (Petit et al, 2011). در واقع این مدل یک مدل فروش است که فرایند فروش را ترسیم می کند. مطالعات مختلفی که در بازار بیمه های زندگی در ایالات متحده انجام گردید، این مدل را بعنوان مدل احتمالی عمل خرید محصول، از چشم انداز مشتری در قالب چهار مرحله معرفی نمود (Ferrell and Hartline, 2005). چارچوب AIDA مدلی مترقی است که مراحل رفتاری مرتبط با عمل خرید را طبقه بندی نموده و سطوح مختلف مرتبط با این عمل را نمایان سازد (Kotler, 2002). این سطوح و مراحل عبارتند از جلب توجه، ایجاد علاقه، تحریک تمایل و سوق دادن به اقدام برای خرید ((Birth,2010

 

شکل۲-۳-مدل آیدا (منبع:Petit et al, 2011, p43)

 

در این مدل استرانگ می گوید که تبلیغاتی کارا و موثر است که دربردارنده  ۴ گام زیر باشد:

  • مشتریان را از وجود محصول آگاه می سازد،
  • با جلب توجه مشتریان به ویژگی و منافع و محصولات خود، در آنها علاقه ایجاد می کند
  • و پس از آن تمایل به استفاده از محصول را به وجود آورد
  • و سرانجام منجر به اقدام شود (Petit et al, 2011:p43).

 

 ۲-۸-۱- جلب توجه

اولین وظیفه تبلیغاتی، جلب توجه افراد است. اگر پیام تبلیغاتی نتواند این وطیفه را بخوبی انجام دهد، هرچقدر افراد آن را بینند یا بشنوند بی ثمر است برای جلب توجه افراد، راه های زیادی وجود دارد ,۲۰۱۳:۳۹l).  (Rawal

درج عنوان بزرگ، مطالب جنجال بر انگیز و شوک آور، تصاویری از افراد خوش سیما نظیر بچه ها، جلوه‎های ویژه مثل هر چیزی که چشمگیر و جذاب بوده و متفاوت به نظر برسد. میتواند راه هایی برای جلب توجه افراد به چیام تبلیغاتی باشد ( تقی زاده، ۱۳۹۰ : ۵). در صورت عدم توجه مشتری در اولین برخورد با تبلیغ، شاید دیگر آن تبلیغ هرگز موفق به جلب توجه مشتی در دفعات بعد نیز نگردد (Amaldoss and He, 2010).

پایان نامه

 

۲-۸-۲- ایجاد علاقه

هنگامی که توجه مشتری به محصول جلب شد،  نیاز به ایجاد علاقه به محصول و یاخدمات وجود دارد  (Rawal, 2013:39). ایجاد علاقه در افراد در مقایسه با جلب توجه آنان دشوار تر است (محمدیان، ۱۳۷۷). در این راستا آهنگ و زبان تبلیغ باید با تجربه ها و نگرش های مشتریان هدف تناسب داشته باشد. تبلیغ، علاوه بر اینکه باید به زبان مشتری هدف صحبت کند، طرح بندی و محتوای آن نیز باید از نظر مشتری صحیح و قابل قبول باشد. تصاویر و مطالب باید به نحوی ترتیب یافته و آرایش داده شود که چشم هر بیننده را به آرامی در تمامی تبلیغ از صدر تا ذیل هدایت کند و منجر به ایجاد علاقه در بیننده گردد (صاعدی، ۱۳۷۷: ۳۴).

 

۲-۸-۳- تحریک تمایل

یکی از دشوارترین وظایف پیام تبلیغاتی، تحریک کردن افراد برای داشتن و یا استفاده از کالای مورد نظر است. تبلیغ کننده باید با مشتری ارتباط برقرار کند. او برای اینکه بتواند این کار را درست انجام دهد باید بداند که مشتریان هدف چگونه فکر می کنند. سپس پیام تبلیغاتی باید بتواند مشتری را متقاعد کند که کالایی را که قصد معرفی و عرضه آن را دارد، می تواند نیاز های مشتری را برآورده سازد. برای تحریک مشتریان به سمت محصول، محرک ها ی گوناگونی وجود دارد که بسته به نوع محصول و مشتریان، می بایست این محرک ها شناسایی و مورد برنامه ریزی قرار گیرد (Belch and Belch, 1998).

 

 ۲-۸-۴- سوق دادن به خرید

سوق دادن به خرید آخرین وظیفۀ تبلیغ است و البته وظیفه آسانی نیست. با بهره گرفتن از پژوهش هایی که در زمینۀ ارتباطات انجام شده است، اکنون مشخص شده است که مشتریان بالقوه باید علاوه بر اینکه آگاه شوند که جای کالا و نقش آن در زندگی روزمره شان چیست، بلکه باید نمایندگان فروش شرکت آن را حضوری عرضه کرده و به تشریح آن بپردازند تا مشتری بالقوه بتواند کالا و عملکردش را از نزدیک ببیند. درسوق دادن به خرید، صرفاً خرید مد نظر نمی باشد بلکه بر تأثیر مثبت خرید می باشد زیرا گاه تبلیغی خاص، منجربه تأثیر مثبت بر تصمیم خرید مشتری می شود ولی مشتری در شرایطی قرار دارد که قادر به خرید و عملی کردن آن نمی باشد و لذا زمانی که توانایی خرید پیدا کند، اقدام به خرید محصول مورد نظر خواهد کرد (Leisse and Levin,1994).

بر اساس این مدل برای اینکه تبلیغات منجر به موفقیت شود باید طوری طراحی گردد که چهار گام فوق که هر چهار گام از لحاظ اهمیت برابر می باشند را طی نماید. این مدل این مفهوم ضمنی را در بردارد که تبلیغات باید پیامهایی قابل باور و به یادماندنی را در ذهن مخاطبان تزریق کند تا مشتری را به سمت فعالیت در یک مسیر مطمئن سوق دهد (Brierley,2002 :73).

 

۲-۹- تاریخچه بیمه

شاید سابقۀ تاریخی بیمه را بتوان در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح جست و جو کرد. در آن زمان چینی‎ها با بهره گرفتن از اصل تقسیم خطر کالای خود را به وسیلۀ شناورهای مختلف در دریا و رودخانه حمل می‎کردند تا اگر یکی از شناورها غرق شد، شناورهای دیگر محموله را به سلامت به ساحل برسانند. پدیده‎هایی مانند زیان همگانی» یا خسارت مشترک و وام دریایی که می توان آنها را سرآغاز پیدایش بیمه محسوب کرد در حقیقت مولود خطرهایی از قبیل غرق کشتی، طوفان، راهزنی های دریایی و سعی در جهت یافتن راهی برای مقابله با زیان های احتمالی بوده است (نادری، ۱۳۸۳ : ۱۵۲).

پیدایش بیمه در ایران با تأسیس نمایندگی بیمه توسط دو مؤسسه روسی بنام های نادژدا و قفقاز مرکوری در سال ۱۲۸۹ شمسی آغاز شد و بعد از آن نیز مؤسسه های بیمه خارجی دیگری ماننند آلیانس در سال ۱۳۰۴ و یورکشایر در سال ۱۳۰۸ که دومؤسسه بیمۀ انگلیسی بودند؛ فعالیت خود را در ایران آغاز کردند. تا سال ۱۳۱۴ شمسی ۱۳ شرکت بیمه خارجی بساط نمایندگی خود را گسترده بودند تا این که در سال ۱۳۱۴ شمسی با پیشنهاد یک ایرانی آشنا به فن بیمه به نام الکساندر آقایان، طرح و زمینۀ تأسیس یک شرکت بیمه به نام شرکت سهامی بیمه ایران فراهم گردید و دولت سرمایۀ آن را تأمین کرد. تأسیس شرکت سهامی بیمه ایران در آن دوران، با وجود رقابت های مکارانۀ مؤسسه های بیمۀ خارجی، اولین قدم مفید و ملی در تاریخ فعالیت های بیمه ای در ایران استو تصویب قانون بیمۀ ایران در سال ۱۳۱۶ شمسی برای تنظیم روابط بیمه‎ای گام مثبت دیگری در راه تحریم موقعیت حقوقی و اجتماعی بیمه در ایران است. زیرا بیمه یک نهاد جدید امروزی است  به همراه تمدن و تکولوژی به ایران آمده است و برای آن که در جامعۀ سنتی ما جا بیفتد احتیاج به قانون و مشروعیت داشته است (همان، ۱۵۳).

 

۲-۹-۱- بیمه پارسیان

شرکت بیمه پارسیان در تاریخ ۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۲، با سرمایه تمام پرداخت شده ۱۶۰ میلیارد ریال، طی شماره ۲۰۰۷۲۲ در اداره ثبت شرکت‌ها و موسسات غیرتجاری تهران به ثبت رسید و در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ماه سال۱۳۸۲ مجوز فعالیت بیمه‌ای خود را در کلیه  رشته‌های بیمه‌ای تحت شماره ۵۲۰۰ از بیمه مرکزی ایران اخذ نمود و فعالیت خود را به عنوان یک شرکت بیمه خصوصی، با صدور نخستین بیمه‌نامه در تاریخ ۱۳۸۲/۰۲/۲۸ آغاز نمود. انجام عملیات بیمه‌ای مستقیم در انواع رشته‌های بیمه زندگی و غیرزندگی، تحصیل پوشش بیمه‌های اتکایی در رابطه با بیمه‌نامه‌های صادره در چارچوب ضوابط بیمه مرکزی ایران، سرمایه‌گذاری از محل سرمایه، ذخایر و اندوخته‌های فنی و قانونی  و قبول بیمه‌های  اتکایی با رعایت ضوابط تعیین شده از سوی بیمه مرکزی ایران از سایر موسسات بیمه مستقیم داخلی (اعم از دولتی و غیردولتی و یا ثبت شده در مناطق آزاد). شرکت بیمه پارسیان، شرکتی است که در عرصه ملی، متخصص پذیرش پروژه‌های بیمه‌ای بزرگ بوده و دارای اعتبار منطقه‌ای و قابلیت حضور جهانی می‌باشد. این شرکت با برخورداری از سازمانی یادگیرنده، فن‌آوری‌های پیشرفته و کارکنانی خلاق و متعهد، با ارائه بهترین خدمات و متناسب‌ترین قیمت‌ها، موجب رضایت مشتریان خود می‌گردد. این شرکت با بهره گرفتن از این توانمندی‌ها، بیمه‌گر برگزیده کشور و بزرگترین شرکت بیمه به لحاظ حق بیمه جذب شده در سطح کشور بوده و دارای بالاترین میزان سودآوری در میان شرکت‌های بیمه، برای سهام‌داران خود می‌باشد(بی نام، ۱۳۹۲، ۳).

 

 

۲-۱۰- انواع بیمه

در عرف و روال جهانی بیمه، رشته های گوناگون بیمه را به بیمه های بازرگانی، بیمه های تعاونی و بیمه‎های اجتماعی بخش بندی می کنند. بیمه های اجتماعی که بخش مهم سیستم تأمین اجتماعی را تشکیل می‎دهند، جنبۀ همگانی و اامی دارند و هدف آن دادن تضمین کافی و بایسته به همۀ نیروهای کار و تولید و خانوادۀ آنهاست. بیمه های تعاونی بیشتر جنبه صنفی دارند و تأمین های بیمه ای را با نرخ های ارزان (حذف واسطه ها و دلالان). در اختیار بیمه گذاران و بیمه شدگان، که خود در عین حال بیمه گر نیز هستند، می گذارد.

کارشناسان فن بیمه رشته های گوناگون بیمه های بازرگانی را بر حسب طبیعت تکنیک آنها» یا برحسب موضوع آنها بخش بندی می کنند. در بخش بندی، بر پایۀ سرشت و تکنیک عملیات بیمه ای، بیمه ها را به بیمه های غرامتی (خسارتی یا توزیعی) و بیمه های ناغرامتی (بیمه های تشکیل سرمایه) رده بندی می کنند. در این بخش بندی همه بیمه های اموال و اشیاء و بیمه های مسئولیت مدنی بخشی از بیمه های غرامتی و انواع بیمه های عمر بخشی از بیمه های تشکیل سرمایه هستند که در آنها بیمه گران سرمایه بیمه مقطوع و معینی را تعهد و تضمین می کنند.

در تقسیم بندی دیگر، سخن از بیمه های بحری (دریایی). و غیر بحری (خشکی و هوایی) است. مادۀ ۷۱ قانون تأسیس بیمه مرکزی ایران و بیمه گری، بیمه های بازرگانی را به دو دستۀ بیمه های زندگی و بیمه‎های غیر زندگی (سایر رشته ها) بخش بندی می کنند(محمودصالحی، ۱۳۸۱، ۱۰۹).

۲-۱۰-۱- تقسیم بندی انواع بیمه

  • بیمه های اجتماعی
  • بیمه های تعاونی
  • بیمه های بازرگانی

 

 

۲-۱۰-۱-۱-  بیمه های اجتماعی

به سلسله خدماتی اطلاق می شود که در راه ایجاد رفاه عمومی برای همگان یا به خاطر طبقه معینی صورت می گیرد. بیمه های اجتماعی که بیمه های اجباری نیز خوانده می شود بیشتر در مورد کارگران و طبقات کم درآمد جامعه کاربرد دارد.

 

 

۲-۱۰-۱-۲-  بیمه های تعاونی

عده ای از افراد که دارای خطرات مشابه بودند دور هم گرد آمدند و حق بیمه خود را به صندوقی مشترک ریختند و خسارات را از محل آن پرداخت نمودند بدین ترتیب مؤسسات بیمه تعاونی بوجود آمدند.

 

 

۲-۱۰-۱-۳-  بیمه های بازرگانی

بهترین و منطقی ترین تقسیم بندی که می توانیم انجام دهیم تقسیم بندی بیمه های بازرگانی بر حسب موضوع در سه رشته اموال، اشخاص وبیمه های مسئولیت مدنی می باشد. بیمه های اموال شامل آتش سوزی، باربری، اتومبیل، هواپیما، کشتی و. . .

بیمه های اشخاص شامل حوادث، درمانی، عمر، مستمری,. . .

بیمه های مسئولیت مدنی شامل بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری، کارفرمایان، پزشکان، مقاطعه کاران،. . .

 

۲-۱۰-۲- بیمه اتومبیل

پیدایش ارابه و گاری که تحول بزرگی در نحوۀ جابجایی انسان و مایحتاج وی به حساب می آمد که قرن ها مورد استفاده قرار گرفت و روز به روز بر کمیت و کیفیت آن افزوده می شد به گونه ای که به تدریج با ظهور وسایل نقلیۀ جدید تمدن بشری توسعه یافت. تحول و دگرگونی در صنعت حمل و نقل اثری فوق تصور بر جوامع بشری داشته است تا جایی که امروزه ادامۀ حیات بدون بهره برداری از اتومبیل در زندگی شهری و روستایی تقریاً غیر ممکن است. حدود ۱۱۰ سال پیش اولین اتومبیبل از طریق سعدالدوله، وزیر مختار ایران در بلژیک، برای شاه وقت ( مظفرالدین شاه) وارد ایران شد و به ترتیب جامعه نیز تکامل صنعت حمل و نقل را به چشم خود دید.

در گذشته تکامل و افزایش وسایل نقلیۀ غیر موتوری پدیدۀ مضری را در بر نداشت و فقط جنبۀ رفاهی آن محسوس و ملموس بود، اما اکنون پس از گذشت حدود ۲۰۰ سال، سرعت وسایل نقلیۀ زمینی از چند کیلومتر به بیش از  ۲۰۰کیلومتر در ساعت رسیده و میلیونها وسیله نقلیه تولید گردیده است. جدای از رفاه حاصل از تغییر کمی و کیفی آنها، عواقب و مضرات شومی نیز هم زمان و همگام با آن درجوامع مختلف بروز کرده است. بی شک وقوع تصادف علاوه بر تأثیر گذاری در زندگی اقتصادی افراد، وضعیت و شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه را دستخوش تغییرات کمی و کیفی خواهد ساخت. در کشور ما نیز متأسفانه سوانح رانندگی هر ساله باعث قربانی شدن تعداد زیادی از هموطنان گردیده است و اکثر کشورها اقدام به همگانی کرد بیمه مسئولیت مدنی ناشی از حوادث نقلیۀ موتوری زمینی نمودند. در ایران، هرچند که صنعت بیمه نوپا است اما بهر حال در سال ۱۳۴۷ قانون بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث به تصویب رسید (محمودصالحی، ۱۳۸۱، ۱۷).

با توجه به این مطالب بیمۀ اتومبیل در سه بخش بررسی می شود:

  • بیمۀ اجباری: مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلۀ موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث (بیمه شخص ثالث Third Party Insurance of Automobile ).
  • بیمۀ حوادث سرنشین وسیلۀ نقلیه
  • بیمۀ بدنه اتومبیل Automobile Hull Insurance

 

[۱] AIDA


پایان نامه : مدلهای اندازه گیری اثربخشی تبلیغات بازرگانی

مدلهای اندازه گیری اثربخشی تبلیغات بازرگانی

در تبیین مدل تبلیغات این سوال مطرح است که آیا متغیرهای خروجی و فرآیند سلسله مراتبی، از این لحاظ که یکی به دیگری منتهی می شود، با یگدیگر در ارتباط اند؟ آیا متغیرها، سلسله مراتب تاثیر را توجیه می‎کنند؟ سال های زیادی، محققان در پی یافتن پاسخی برای این سوالات بوده اند. در ادبیات تبلیغات، فقط یک سلسله مراتبی وجود ندارد و ممکن است مدل های مختلفی بر اساس عوامل مختلف وجود داشته باشند (Marshall, 2006). یکی از شاخصهای سنجش موفقیت در هر سازمانی، میزانی است که آن سازمان اهداف خود را محقق می سازد. در اینجا موفقیت هر سازمان با توجه به اهداف خود آن سازمان تعیین می شود. این رویکرد در ادبیات مدیریت تحت عنوان اثربخشی معرفی شده است. در واقع اثر بخشی عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفهای مور دنظر خود دست می یابد. برای سنجش اثربخشی در هر  سازمانی در ابتدا می بایست اهدافی تعریف شوند. سپس جهت تحقق این اهداف برنامه هایی تدوین شده و در ادامه این برنامه ها به اجرا گذاشته شوند. در پایان نتایج به دست آمده با اهداف از پیش تعیین شده مقایسه شوند (گلچین فر و بختایی، ۱۳۸۵). شرکتها معمولا سرمایه گذاری کلانی در حوزه ی تبلیغات انجام می دهند. با این وصف اگر مصرف کننده در مواجهه با پیام، در توجه و درک آن و یا در بخاطر آوردن آن در لحظه ی خرید، دچار اشتباه شود، سرمایه گذاری در تبلیغات شکست خواهد خورد (Moven & Minor , 2001). که این موضوع وظیفه ی تبلیغ کنندگان را برای در نظر گرفتن همه ی متغیرهای اثرگذار بر اثربخشی تبلیغات، سنگینتر می نماید. یکی از عوامل مهمی که در اثربخشی تبلیغات مورد مطالعه قرار گرفته، درگیری ذهنی مصرف کننده است Zaichkowsky, 1986)). با بررسی آثار تبلیغات و ارتباط آن با اهداف سازمانها می توان تغییراتی را در بودجه تبلیغاتی، شکل و محتوای پیامها و نوع رسانه و کانالهای ارتباطی و حتی زمان و شرایط اجرای تبلیغ به عمل آورد تا تبلیغات، مفیدتر و مؤثرتر از گذشته انجام گیرد. زیرا تبلیغات موجب ترغیب مشتریان برای توصیه های مثبت به دوستان و آشنایان می شود( Ennew et al , 2000).

سیر تکاملی مدل های سلسله مراتب تاثیر مدل های مختلف در خصوص واکنش مصرف کننده و فرآیند تاثیرگذاری تبلیغات سنتی و الکترونیک به ترتیب سیر زمانی تکامل آنها از سال ۱۸۹۸ (مدل AID) به شرح جدول (۲-۱) می باشد(حمیدی زاده و یزدانی، ۱۳۹۰، ۱۵۴):

جدول۲-۱- طبقه بندی تحلیلی مدل های سلسله مراتب اثرگذار تبلیغات تجاری و شاخص های مربوط

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی مدل ارائه دهنده سلسله مراتب مدل (الگو) نام مدل و سال ارائه ردیف
به عنوان راهنمای فروش برای فروشندگان ارائه شد تا در ایجاد چشم انداز برای خرید موفق باشند. E. StEImo Lewis Attention1_توجه Interest2_علاقه

 

Desire3_میل

AID

 

۱۸۹۸

۱
مرحله عمل را به عنوان ضرورت افزود تا فروشنده را متقاعد کندکه چشم اندازهای خریدار در فرآیند کامل فروش را ایجاد کند. E. StEImo Lewis Attention1_توجه

 

Interest 2_علاقه

Desire3_میل          Action4_عمل

AIDA

 

۱۹۰۰حدود

۲
نخستین اشاره به الگوی سلسله مراتب برای استفاده تبلیغ، تبلیغات کامل باید این الگوی قانع سازی را دنبال کند. Printers Ink

 

Editorial

Attention1_توجه       Interest2_علاقه       Conviction3_اعتقاد   Action4_عمل AICA

 

۱۹۱۰

۳
رضایت دائمی را به عنوان بخش ضروری فرآیند قانع سازی و فروش بلند مدت افزود. این مرحله نهایی تا نوشته های معاصر مطرح نگردید. Arthur F. sheldon Attention1_توجه       Interest2_علاقه       Desire3_میل         Action4_عمل         Satisfaction5_رضایت AIDAS

 

۱۹۱۱

۴
گام های ضروری در نوشتن یک تبلیغات خوب و متقاعد کننده. Samuel  R. Hall Attention1_توجه       Interest2_علاقه       Confidence3_اطمینان   Conviction4_اعتقاد  Action5_عمل AICCA

 

۱۹۱۵

۵
این الگو را در آغاز کتابش درباره چگونگی نوشتن تبلیغات مستقیم مؤثر ذکر کرد، اگر چه این الگو در این کتاب بسط نیافت. Robert E. Ramsay Attention1_توجه       Interest2_علاقه       Desire3_میل         Caution4_احتیاط     Action5_عمل AIDCA

 

۱۹۲۱

۶
از این الگو هنگام نوشتن درباره چگونگی عملکرد ذهن خریدار استفاده گردید. Harry D. Kitson Attention1_توجه       Interest2_علاقه       Desire3_میل         Conviction4_اعتقاد    Action5_عمل AIDCA

 

۱۹۲۱

۷
نوشته ای درباره فرآیندهای خلاق/متقاعد کننده در تبلیغ. Alexander

 

Osborn

Attention1_توجه       Interest2_علاقه       Judgment3_داوری     Action4_عمل AIJA

 

۱۹۲۲

۸
برای تبلیغ فروش باید از این تدابیر فروش اثبات شده به صورتی که توسط کیتسون در۱۹۲۱تنظیم شده پیروی شود. Clyde Bedell Attention1_توجه          Interest2_علاقه          Desire3_میل            Conviction4_اعتقاد      Action5_عمل AIDCA

 

۱۹۴۰

۹

منبع: حمیدی زاده و یزدانی، ۱۳۹۰

ادامه جدول (۲-۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی مدل ارائه دهنده سلسله مراتب مدل (الگو) نام مدل و سال ارائه ردیف
به اهمیت توالی های متفاوت در طرح ریزی تبلیغات (AIDMA. ADICA) اشاره کرد اما آنها را در این کتاب ارائه نکرد. Merrill Devoe Attention1_توجه          Interest2_علاقه          Desire3_میل            Memory4_یادآوری      Action5_عمل AIDMA

 

۱۹۵۶

۱۰
این مدل را جهت دستیابی به اهداف تبلیغاتی ویژه و سنجش میزان اثر بخشی این تبلیغات ارائه داده است. Russell H. Coolley Awareness1_آگاهی          Comprehension2_ادراک   Conviction3_اعتقاد      Action4_عمل ACCA

 

DAGMAR

۱۹۶۱

۱۱
این مدل توسط بنیاد تحقیقاتی تبلیغات و پژوهشگران آن جهت استفاده در شیوه های تبلیغاتی مؤثر ارائه شده است. بنیاد تحقیقاتی تبلیغات Exposure1_ارائهPerception2_ادراک       Communication(knowledge)3_ارتباط(دانش)         Communication(attitude)4_ارتباط(نگرش)         Action5_عمل

 

 

EPCCA

 

۱۹۶۱

۱۲
به برسی تأثیر گذاری تجارت به عنوان یک شاخص جهت بسط استراتژی تبلیغات می پردازد. Harry D. Wolfe

 

James K. Brown

C. Clark

Thompson

Awareness1_آگاهی       Acceptance2_پذیرش    Preference3_ترجیح دادن   Intention4_قصد خرید    Sale5_فروش             Provocation6_انگیزش AAPIS

 

۱۹۶۲

۱۳
به عنوان اولین کاربرد مدل سلسله مراتب جهت ایجاد اقبال در پذیرش یک محصول جدیدارائه شده است. Everett

 

M. Rogers

Awareness1_آگاهی   Interest2_علاقه

 

Evaluation3_ارزیابی      Trail4_آزمایش           Adoption5_پذیرش

 

AIETA

 

(مدل فرآیند پذیرش محصول جدید)

۱۹۶۲

۱۴
اولین مدل که به برسی نقش احتمالات مؤثر در مراحل مدل سلسله مراتبی جهت نمایش اثر نهایی تبلیغات پرداخته است. William j. Mcguire Presentation1_ارائهAttention2_جلب توجه    Comprehension 3_ادراک    Yielding4_تسلیم شدن    Retention5_حفظ و نگهداری Behavior6_رفتار PACYRB

 

۱۹۶۹

۱۵
بر اساس پذیرش مدل سلسله مراتبی Rogers بسط یافته است. این مدل بیشتر بر پایه مدل رفتاری خریدار Sheth Howard, استوار شده است. (جلب توجه، ادراک، نگرش، قصدخریدوخرید) Tomas S.

 

Robertson

Awareness1_آگاهی

 

Comprehension 2_ادراک    Attitude3_نگرش          Legitimation4_مشروعیت     Trial5_آزمایش          Adoption6_پذیرش

ACALTA

 

۱۹۷۱

۱۶

 

 

 

ادامه جدول (۲-۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی مدل ارائه دهنده سلسله مراتب مدل (الگو) نام مدل و سال ارائه ردیف
به ارائه مدلی پرداخته که بیشتر بر پایه مدل سلسله مراتبی است بترتیب زیر:پخش و توزیع، نمایشگاه وسایل حمل ونقل، تبلیغات، نمایشگاه تبلیغاتی، آگاهی تبلیغاتی، آگاهی از عناصر تبلیغاتی، سنجش مشارکت، آگاهی از محصول و ادراک جامعیت آن، سنجش محصولات، پیش بینی رزیابی، ارزیابی جامع، انگیزش محصول، پیش انگیزش، انگیزش جامع، تحقیقات، ارزیابی تحقیقات، انگیزش تحقیقاتی و فروش، ارزیابی فروش، پذیرش، ارزیابی پذیرش، ایجاد انگیزه در پذیرش. Ivan L. Preston

 

Esther

Thorson

مدل ترکیبی و اساسأ بر پایه مدل سلسله مراتب اثرها مدل مشارکتی بسط یافته

 

۱۹۸۲_۸۴

 

۱۷
روش آیدا را با کمی تغییر مورد استفاده قرار داده است چهار یا پنج تبلیغ را در یک پرونده می گذارند که درباره محصولات مشابه هستند و پس از پایان مشاهده از فرد سؤال می شود تا مشخص شود که چه مسائلی از تبلیغ را به یاد می آورد و کدامیک را فراموش کرده است. McCarthy &

 

Perrault

Penetration1_نفوذ         Comprehenesion2_درک     Recall3_یادآوری         Believability4_قابل باور بودن

 

 

مدل(تکنیک)

 

کریسپ

۱۹۹۵

۱۸
۱_تصویری از آنچه که کالای مورد نظر می تواند انجام دهد به مخاطب نشان می دهیم.

 

۲_وعده می دهند که در صورت خرید کالا تصویر داده شده تحقق یابد.

۳_افرادی که از کالا استفاده کرده اند را به عنوان شاهد یا گواه می آوریم.

۴_مخاطب را برای خرید کالا به جلو می رانیم.

Samuel R. Hall Picture1_عکس             Promise2_وعده          Prove3_گواه            Push4_به جلو انداختن ۴P  مدل

 

۱۹۹۶

۱۹
۱_جلب توجه مخاطب به سوی کالا

 

۲_ایجاد ارتباط میان مخاطب و کالا به شیوه های گوناگون

۳_متقاعد کردن مخاطب برای خرید کالا

Robert

 

W. Bly

Getting attention1_جلب توجه   Creating Communication2_ایجادارتباط

 

Conviction    ۳_متقاعد ساختن

 

w. Blyمدل

 

۱۹۹۹

 

 

۲۰
۱_انتخاب دو نمونه آماری، ۲_در مورد یک کالا به یک گروه تبلیغات داده می شودوبه گروه دیگر تبلیغاتی داده نمی شود، ۳_سپس به دو گروه پرسشنامه هایی در مورد کالا برای تکمیل آنها داده می شود، ۴_مقایسه پرسشنامه های دو گزوه با یکدیگر. این روش مقوله تبلیغات را به صورت خلاقانه ارزیابی می کند و راه حل هایی نیز برای افزایش تبلیغات ارائه می دهد. Cramphorn,

 

Michael F

۱_گروه کنترل

 

۲_گروه آزمایش

۳_مقایسه دو گروه

مدل تست تصنیفی ۲۰۰۴ ۲۱

ادامه جدول (۲-۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی مدل ارائه دهنده سلسله مراتب مدل (الگو) نام مدل و سال ارائه ردیف
ویژگی مهم این مدل عبارت است از:افزایش نقش احساسات در فرآیند تبلیغات، احساسات و تجربیات مخاطبان

 

دارای نقش مهمتری از شناخت در فرآیند تأثیر تبلیغات است. در این مدل ادراک مخاطبان، یک متغیر وابسته به شمار می آید که از تجربیات قبلی مشتریان تاثیر پذیر است.

Hall, Bruce F. Perception1_درک          Experience2_تجربه         Memory3-حافظه

 

 

 

P. E. Mمدل

 

درک، تجربه،

حافظه

۲۰۰۱

۲۲
در مدل سلسله مراتب اثرها اعتقاد بر این است که مشتریان مراحلی را تا خرید نهایی محصول بعد از مشاهده تبلیغات باید طی کنند. این مراحل به صورت خطی است که دارای سه مرحله کلی است و این مراحل کلی دارای ۶ مرحله تفصیلی و جزئی ترهستند. در این مدل اعتقاد بر این است که مشتریان هر چند باید این مراحل خطی را طی کنند اما خریداران بالقوه می توانند چند مرحله را به طور همزمان طی کنند. لذا تفکیک مراحل سه گانه کلی، مصداق بیشتری در عمل دارد. Steiner &Laviedge الف)مراحل کلی    Cognitive   ۱_شناخت

 

Affective2_احساس              Behavior3_رفتار                     ب)مراحل تفصیلی

Awareness1_ایجاد آگاهی  Knowledge 2_دانش واطلاعات

Liking3_علاقه            Preference4_ترجیحات     Conviction5_متقاعد شدن   Purchase6_خرید

مدل سلسله مراتب اثرها

 

(CAB)

۱۹۶۱

 

۲۳
از نظر این محقق فرآیند ارتباطات عبارتست از:

 

۱_منبع اطلاعاتی

۲_انتقال دهنده پیام

۳_کانال ارتباطی

۴_دریافت کننده پیام

۵_مقصد

این مدل همخوانی بیشتری باتبلیغات الکترونیک دارد.

Belch , George E.

 

& Belch, Michael

A.

Exposure1_در معرض بودن  Reception2_دریافت ومشاهده

 

Cognitive3_پاسخ شناختی    Attitude4_نگرش          Intention 5_قصد          Behavior3_رفتار

مدل ارتباطات

 

۱۹۸۰

۲۴
این مدل به عنوان یکی از جامع ترین مدلهای سلسله مراتبی ترغیبی است. به طور کلی بر روی متقاعد سازی مخاطب پیام تمرکز دارد. متقاعد سازی به دوشیوه اصلی و پیرامونی انجام می شود:۱_متقاعد سازی اصلی:هرگاه افراد درگیر پردازش اطلاعاتی شوند که در پیام وجود دارد، متقاعد سازی اصلی است.

 

۲_ متقاعد سازی پیرامونی:هرگاه به نشانه های ترغیب کننده مانند منزلت یا جذابیت پاسخ دهند، متقاعد سازی پیرامونی است.

Cacioppo& Petty الف)پردازش با درگیری بالا

 

۱_پاسخ شناختی

۲_تغییر باور و طرز تلقی

۳_تغییر رفتار

ب)پردازش با درگیری پایین

۱_تغییر باور

۲_تغییر رفتار

۳_تغییر طرز تلقی

مدل احتمالی پیچیدگی

 

ELM

۱۹۸۴

۲۵

 

 

 

ادامه جدول (۲-۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی مدل ارائه دهنده سلسله مراتب مدل (الگو) نام مدل و سال ارائه ردیف
طبق این مدل با در نظر گرفتن ۲عامل:

 

۱_میزان درگیری      افراد در خرید در حالت کم وزیاد

۲_اینکه در امر خرید افراد تحت تأثیر منطق وتفکر یا احساسات هستند چهار حالت یا۴ گروه استاندارد تعریف شده است:

۱_خرید عقلایی(آگاهی دهنده)

۲_خرید آزمایشی(متأثر کننده)

۳_خرید روزمره یا براساس عادت(روزمره)

۴_خرید واکنشی(ء کننده)

Vaughn Richard A)Economic

 

۱_Learn

۲_Feel

۳_Do

B)Psychological

۱_Feel

۲_Learn

۳_Do

C)Social

۱_DO

۲_Learn

۳_Feel

D)Responsive

۱_Do

۲_Feel

۳-Learn

مدل چگونگی کارکرد تبلیغاتی واقن

 

۱۹۸۶

۲۶
این مدل ضمن ارائه تعاریف گوناگون از اثر بخشی، بیان می کند که هر چه اطلاعات ارائه شده در تبلیغات بیشتر، غنی تر و دقیق تر باشد، اثر بخشی تبلیغات بیشتر است. Tim Ambler

 

&

Vakratsas

۱_ورودی

 

۲_فیلتر(غربال)

۳_مصرف کننده

۴_رفتار مصرف کننده

مدل چگونگی کارکرد تبلیغات

 

V&A

۱۹۹۹

 

۲۷
این مدل از نظر طرز یکپارچه نمودن مدل ها و طرز تفکر های مختلف با مدل های دیگر تفاوت دارد. الگوهای به کار رفته در این مدل شامل دو حوزه است. ابتدا یک مفهوم وظیفه ای از اینکه کاربران چگونه و چطور به اینترنت وارد می شوند. و دوم یک مفهوم پردازشی که کاربر آن چه می کند. Rogers

 

&

Thorson

۱_محرک های اینترنتی

 

۲_ابزار شناختی

۳_نوع تبلیغ

۴_خروجی ها

مدل تبلیغات اینترنتی(تعاملی)

 

IAM

۲۰۰۰

۲۸
این مدل شامل ۴بخش اصلی مبتنی برتئوری استفاده و رضایت مندی است. که عبارتند از:

 

۱_انگیزه های اساسی قبل از بازدید یک وب سایت

۲_مدت زمان حضور در سایت

۳_تعاملات یا فعالیت های دو سویه در طی یک بار در معرض نمایش بودن

۴_طرز تلقی و قصد خرید پس از بازدید از وب سایت.

HunjunKo ۱_انگیزه ها

 

۲_تعامل دریافت شده

۳_خروجی های تبلیغات

مدل تساوی ساختاری

 

تبلیغات تعاملی

SEMIA 2005

۲۹

ادامه جدول (۲-۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی مدل ارائه دهنده سلسله مراتب مدل (الگو) نام مدل و سال ارائه ردیف
هدف محققان در این مدل جدید ارائه مدل اثر بخشی تبلیغات برای وب سایتهای تبلیغاتی شرکت ها بود، به منظور ارائه یک چهارچوب مفهومی برای اثر بخشی که عملکرد کلی وب سایتهای شرکت ها را در جهت انجام تبلیغات چند گانه و اقدامات ترویجی و بازاریابی رابطه ای مورد ارزیابی قرار دهند.

 

عوامل الکترونیک مورد برسی در این تحقیق عبارتند از:

۱_محتوای تبلیغات

۲_ارتباطات

۳_بازخورد

۴_خدمت به مشتری یا مصرف کننده

۵_تعامل

۶_اثر عوامل هنری و زیبایی شناسی

Fotini

 

Patsioura

 

Maro

Vlachopoulou

 

Vicky

Manthou

۱_محرک های محتوایی

 

Content Motives

۲_محرک های ارتباطی

Communication Motives

۳_باز خورد

Feedback

۴_خدمت به مشتری

Customer service

۵_تعامل و جستجوگری

Interactivity & Navigability

۶_اثر عوامل هنری و زیبایی شناسی

Aesthetics Factors

 

مدل اثر بخشی تبلیغات در وب سایتهای شرکتی

 

۲۰۱۰

۳۰

پایان نامه مدیریت در مورد : تعهد هنجاری

تعهد هنجاری

در حال حاضر مطالب ارائه شده درباره نحوه شکل‌گیری تعهد هنجاری و عوامل تعیین کننده آن بیشتر تئوریکی است تا تجربی و عملی.

وینر (۱۹۸۲ به نقل از مه‌یر و آلن) معتقد است که احساس اام به باقی ماندن در یک سازمان می‌تواند نتیجه درونی شدن فشارهای هنجاری باشد که قبل از ورود فرد به سازمان (یعنی اثر پذیری فرهنگی یا خانوادگی) یا پس از ورود فرد به سازمان (اثر پذیری سازمانی) بر وی اعمال شده است. به هر صورت، زمانی که سازمان برای پیشرفت کارمند پاداشهایی را در نظر می‌گیرد (مثلاً پرداخت شهریه جهت تحصیل ) یا هنگامی که سازمان هزینه‌هایی را به منظور بهبود و توسعه مهارتهای شغلی یا حتی استخدام وی تحمل متحمل می‌شود (نظیر هزینه‌های مربوط به ارائه آموزشهای شغلی) تعهد هنجاری می‌تواند در کارمند شکل گیرد. تشخیص سرمایه گذاریهای انجام شده توسط سازمان می‌تواند عدم توزانی را در رابطه بین فرد و سازمان ایجاد نماید و با توجه به این سرمایه گذاریها و هزینه‌های انجام شده توسط سازمان این احساس در کارکنان بوجود آید تا زمانی که این دین بر عهده آنها است مم به جبران این اقدامات هستند. بدین ترتیب، نسبت به سازمان احساس تعهد خواهند نمود که ناشی از قدرشناسی از سازمان و وظیفه شناسی نسبت به آن است. شول[۱] (۱۹۸۱).

 

 ۶-۳-۲-۲ عوامل موثر بر تعهد رفتاری

گراند سالانسیک چهار عامل را در ایجاد تعهد رفتاری موثر می‌داند:

  • قابلیت مشاهده؛
  • صداقت؛
  • تغییر ناپذیری رفتار؛
  • خواست و اراده فردی (استیرز و پورتر ۱۹۸۳ به نقل از ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۷۲).

 

 ۱-۶-۳-۲-۲ قابلیت مشاهده

یکی از عوامل تعیین کننده تعهد نسبت به یک رفتار خاص احتمالاٌ این است که آن رفتار تا چه حد برای دیگران قابل مشاهده است. نیروی تعهدی پشت رفتارهای رازگونه یا غیر قابل مشاهده برای دیگران وجود ندارد؛ زیرا آنها را نمی‌توان به فردی خاص نسبت داد. یکی از ساده ترین و مستقیم ترین روشها برای متعهد کردن افراد به یک سازمان این است که همکاری و مشارکت آنها با سازمان را به اطلاع عموم برسانیم. اگر کارکنان بخشی از سازمان به حساب آیند، از سازمان و اهدافش پشتیبانی خواهند کرد. بسیاری از سازمانها هم اکنون از مزایای روش قابلیت مشاهده برای افزایش تعهد کارکنان استفاده می‌کنند. زمانیکه یک مدیر جدید به سازمان می‌پیوندند عکس مدیر و اطلاعیه رسمی به رومه‌های محلی یا انتشارات ۲ داخل برای آگاهی عموم از ورود مدیر جدید فرستاده می‌شود.

مدیر همچنین ممکن است با پوشیدن لباس کار شرکت آماده کار شود (یک علامت مشخص و قابل مشاهده عضویت سازمانی). حفظ قابلیت مشاهده وظیفه مشکلی نیست. به عنوان مثال، بعد از اتمام کار توسط کارکنان بازرسان به آنها یک شماره، عدد یا نمره بدهند. تلاش خیلی کمی برای پیوند دادن افراد به کار، عملکرد و سازمانشان لازم است. افراد قابل مشاهده تر و با تلاش آشکارتر احتمالاٌ تعهد بیشتر به سازمان خواهند داشت.

 

 ۲-۶-۳-۲-۲صداقت

قابلیت مشاهده برای متعهد کردن افراد با کارشان به تنهائی کافی نیست، قابلیت مشاهده بایستی با صداقت ترکیب شود. رفتار روشنتر و صریح تر کمتر قابل انکار است. بنابراین، صداقت عبارت است از درجه‌ای که فرد نمی‌تواند رفتار رخ داده را انکار کند. میزان صداقت به قابلیت مشاهده و وضوح بستگی دارد. وقتی رفتار نمی‌تواند مشاهده شود ولی وقوع می‌یابد کمتر صداقت و وضوح دارد. برای مثال، اگر مدیری یک سند را روی میز خود جای بگذارد و بعد بشنود یکی از زیر دستان او درباره متن آن سند صحبت می‌کند نمی‌تواند بداند که زیر دست او در اداره بوده و آن سند را خوانده است. در بهترین حالت فقط می‌تواند شک کند که او آن را خوانده است. همه چیزی که می‌داند این است که آن اطلاعات پخش شده است. اگر زیر دست را در حین خوانده سند در دفتر دیده بود، می‌دانست چه کسی اطلاعات را به او داده است.

 

 ۳-۶-۳-۲-۲تغییر ناپذیری رفتار

تغییر ناپذیر رفتار» یا ثبات و همبستگی رفتار به این معنی است که آن رفتار به سادگی ترک نمی‌شود؛ لذا آن را تعهد رفتاری قلمداد کرده اند. سازمانها نیز از متعهد کردن جنبه‌هایی از اعمال غیر قابل تغییر آگاهی دارند. بسیاری از سازمانها مجموعه مزایائی را ایجاد می‌کنند که انتقال از شرکتی به شرکت دیگر غیر قابل انتقال است. آموزش یک کارمند در مهارتی که خاص یک سازمان است، یا توسعه توانائیهای یک کارمند برای انطباق با انتظارات یک سازمان، احتمال جدائی کارمند از سازمان را کاهش می‌دهد.

به عنوان مثال، هزینه یادگیری یک نرم افزار حسابداری توسط حسابدار شرکت در صورتی که آن نرم افزار برای سازمان منحصر به فرد باشد نمونه‌ای از دانش مورد استفاده خواهد بود. عوامل دیگری نیز وابستگی فرد به یک سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. عوامل شخصی یا خانوادگی ممکن است تعهد فرد به یک سازمان را تشویق نماید. مدرسه بچه‌ها، هزینه مسکن در سایر نقاط کشور، حلقه دوستان و آشنایان و شغل همسر همگی عوامل شخصی هستند که وابستگی فرد به یک سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

هر چه مدت خدمت فرد بیشتر باشد، مهارتهای منحصر به فردی را برای پاسخ به تقاضای شرکت فرا می‌گیرد. توسعه مهارتهای عمومی، انحصار تطبیق فرد با یک سازمان خاص را کاهش می‌دهد؛ در صورتی که جذابیت فرد را برای دیگران افزایش می‌دهد. لذا سازمانها بایستی به تجزیه و تحلیل هزینه – فایده بالقوه برای توسعه چنین مهارتهایی بپردازند. تغییر ناپذیری رفتار مهم است؛ زیرا قرار داد روانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. یافته‌های تحقیقات نشان می‌دهد زمانی که موقعیت کاریمان در یک سازمان از بین می‌رود، ادامه پیوندمان را با عوامل مطلوب اجتماعی، ذهنی و احساسی توجیه می‌کنیم. زمانی که یک پست را قبول می‌کنیم جذابیت آن پست و تعهدمان به آن پست و سازمان افزایش
می یابد. البته این افزایش تعهد همیشه رخ می‌دهد همانند زمانی که پیشنهاد ازدواج را
می پذیریم، خانه‌ای می‌خریم یا هر انتخابی که آن را قطعی درک می‌کنیم.

 

 ۴-۶-۳-۲-۲خواست و اراده شخصی فرد

اهمیت رفتار غیر قابل تغییر بررسی شد؛ اما هنوز بخشی از این معما باقی است. برای مثال، اگر فردی تحت شرایط فشار و اکراه یک انتخاب قطعی انجام دهد آیا این انتخاب، شخص را متعهد می‌کند؟ فرض کنید سرپرستتان به شما وظیفه اخراج چند زیر دست را واگذار کرده است. اگر سرپرستتان بر شما فشار زیادی را برای انجام آن وارد کند، که یا آن کار را انجام بده یا اینکه خود آنرا انجام خواهم داد»، شما چه احساسی برای اخراج کارکنان خواهید داشت؟ اگر فشار کمی توسط سرپرستان به شمار وارد شود چه احساسی خواهید داشت؟ اینکه بگوید لطفاٌ به خدمت کارکنان ذیل خاتمه دهید».

زمانی که فشار کم باشد شما اگر دستورات سرپرست را انجام دهید احساس توجیه بیشتری در خاتمه خدمت کارکنان نسبت به زمانیکه فشار زیادی برای اجرای دستورات به شما وارد می‌شود، خواهید داشت. اگر فشار کمی برای اجرای دستورات به شما وارد شود احتمالاٌ اعتقاد بیشتری برای اخراج آن کارکنان دارید و آن را حق آنها می‌دانید. اما اگر سرپرست فشار زیادی بر شما برای اجرای آن تحمیل کند احتمالاٌ درک خواهید کرد که حق انتخاب اندکی در این موضوع دارید یعنی عمل را انجام داده اید که اراده و خواست خودتان نبوده است؛ بلکه فشار موجب آن تصمیم شده است. بدون اراده رفتارها تعهد برانگیز نیستند. شخص ممکن است دلیل بیاورد از آنجا که قدرت انتخاب نداشتم، واقعاً نمی‌توانم مسئول رفتارم باشد». زمانی که سعی می‌کنیم خودمان را از رفتارمان جدا کنیم اظهار می‌کنیم آنچه را که انجام می‌دهیم دوست نداریم، اما پولش آنقدر خوب است که از آن امتناع نمی‌کنیم.

روش دیگری که از طریق آن سعی می‌کنیم بین خودمان و رفتارهای با شرایط نامطلوب فاصله ایجاد کنیم این است که اصرار داریم مسئولیت شخصی اندکی برای آن رفتار یا نتیجه داشته ایم. توسعه مسئولیت فردی کارمند نسبت به اقدامات وعملکرد او برای ایجاد و حفظ تعهد به وظیفه و سازمان مهم و اساسی است. بعضی ملاحظات سازمانی اهمیت خواست فردی را تصدیق نموده اند. به عنوان مثال، سازمانهای در حال طراحی وظایف بنحوی هستند که مسئولیت فردی را نسبت به عملکرد یا جدول زمانی افزایش دهند.

شکل دوم از دخالت سازمانی که بر اراده و خواست با مسئولیت فرد تاکید می‌کند تصیم‌گیری مشارکتی می‌باشد. اگر یک گروه کاری درگیر تصمیم‌گیری یا حل مشکل باشند اعضای گروه نسبت به اجرای تصمیم یا حل مساله متعهدتر می‌باشند تا اینکه فقط از آن آگاه شوند. استدلالشان ممکن است این باشد که چون آنها در حل مساله مشارکت و انتخاب داشته اند، بنابراین بایستی نسبت به آن متعهد باشند.

این احساس مسئولیت فردی به نوبه خود تعهد کارمند در اجرای موفقیت آمیز راه حل را افزایش می‌دهد. بیان شد که قابلیت مشاهده، صداقت، وضوح، ثبات، تغییر ناپذیری و رفتار، و اراده و خواست فردی باعث ایجاد تعهد می‌شوند، اما بیشتر تعهد به سازمان و اهدافش مهم است زیرا طرز تلقی‌ها و انتظارات افراد با شرایطی که آنها نسبت به آن تعهد دارند وفق داده می‌شود و از آنجا که بهبود تعهد سازمانی فرآیندی مستمر است در بدو ورود یک فرد به سازمان برای اطمینان از پیوستگی مستمر به مراتب مهم و حساس می‌باشد. (ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۷۷).

 

۲-۲-۴   الگو و مدل مفهومی پژوهش

شکل ۲- ۶    مدل مفهومی پژوهش(مه یر و آلن، ۱۹۸۸، به نقل از نظری پویا، ۱۳۸۳)،( (ستیرز  : پورتر  مودی  ۱۹۷۰ )و(ساروقی،۱۳۷۵)

 

۲-۳ بخش دوم: پیشینه و سوابق تحقیق

 

  • بررسی عوامل موثر بر تعهد سازمانی کارکنان شرکت مخابرات استان سیستان و بلوچستان ، لسانی. مهدی، (۱۳۸۷) دانشگاه ازاد اسلامی کرمان، پایان نامه کارشناسی ارشد

 

ه‍دف‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ ش‍ن‍اس‍ای‍ی‌ ع‍وام‍ل‌ م‍ه‍م‌ ب‍ر ای‍ج‍اد و ح‍ف‍ظ ت‍ع‍ه‍د س‍ازم‍ان‍ی‌ ک‍ارک‍ن‍ان‌ اس‍ت‌ روش‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌: ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ اس‍ت‍ن‍ب‍اطی‌ اس‍ت‌ ج‍ام‍ع‍ه‌ آم‍اری‌ ش‍ام‍ل‌ ۷۹۸ ن‍ف‍ر ک‍ارک‍ن‍ان‌ ش‍رک‍ت‌ م‍خ‍اب‍رات‌ اس‍ت‍ان‌ س‍ی‍س‍ت‍ان‌ و ب‍ل‍وچ‍س‍ت‍ان‌ اس‍ت‌ ب‍رخ‍ی‌ ن‍ت‍ای‍ج‌ ع‍ب‍ارت‍ن‍د: – در راب‍ط‍ه‌ ت‍ع‍ه‍د س‍ازم‍ان‍ی‌ ب‍ا م‍ی‍زان‌ پ‍ذی‍رش‌ اه‍داف‌ س‍ازم‍ان‍ی‌ ک‍ارک‍ن‍ان‌، ب‍ن‍ظر ۲۱۴۱ ن‍ف‍ر ارزش‌ زی‍اد و ۲۰ ن‍ف‍ر ارزش‌ ک‍م‌ ت‍ل‍ق‍ی‌ ش‍ده‌ اس‍ت‌ – ب‍ی‍ن‌ اف‍زای‍ش‌ م‍ش‍ارک‍ت‌ و ت‍ص‍م‍ی‍م‌گ‍ی‍ری‌ و م‍ی‍زان‌ ت‍ع‍ه‍د س‍ازم‍ان‍ی‌ اف‍راد راب‍طه‌ م‍ع‍ن‍ی‌داری‌ وج‍ود دارد – ب‍ی‍ن‌ ت‍ع‍ه‍د س‍ازم‍ان‍ی‌ ک‍ارک‍ن‍ان‌ و ن‍ق‍ش‌ م‍دی‍ران‌ راب‍طه‌ م‍ع‍ن‍ی‌داری‌ وج‍ود دارد – ب‍ی‍ن‌ ه‍م‍س‍وی‍ی‌ اه‍داف‌ ف‍ردی‌ و س‍ازم‍ان‍ی‌ ت‍ا ت‍ع‍ه‍د س‍ازم‍ان‍ی‌ راب‍طه‌ م‍ع‍ن‍ی‌داری‌ وج‍ود دارد – ب‍ی‍ن‌ ح‍ق‍وق‌ دری‍اف‍ت‍ی‌ ک‍ارک‍ن‍ان‌ ب‍ا م‍ی‍زان‌ ت‍ع‍ه‍د س‍ازم‍ان‍ی‌ راب‍طه‌ م‍ع‍ن‍ی‌داری‌ وج‍ود دارد

 

 

  • بررسی عوامل موثر بر توانمند سازی و تبیین ارتباط بین توانمند سازی و تعهد سازمانی کارکنان در مناطق نوزده گانه سازمان آموزش و پرورش شهر تهران ،حسن پور محمد، (۱۳۸۷) دانشگاه پیام نور، پایان نامه کارشناسی ارشد

 

 

در این تحقیق عوامل مؤثر بر توانمندسازی (عوامل سازمانی، سبک سرپرستی، سیستم پاداش و طراحی شغل) با توانمندسازی کارکنان، رابطه بین توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان و رابطه بین ابعاد توانمندسازی (احساس شایستگی، احساس معنی‌دار بودن، احساس مؤثر بودن، احساس داشتن اعتماد به همکاران و احساس خودسامانی) و تعهد سازمانی بررسی شده است. نتایج به دست آمده رابطه بین عوامل موثر بر توانمندسازی و توانمندسازی را مورد تأیید قرارداده است، اما رابطه بین توانمندسازی و تعهد سازمانی، احساس شایستگی، احساس معنی‌دار بودن و احساس خودسامانی را مورد تأیید قرار نداده است، در بین عوامل مؤثر بر توانمندسازی سبک سرپرستی بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی کارکنان دارد و احساس موثر بودن نسبت به احساس داشتن اعتماد دارای تأثیر بیشتری بر تعهد سازمانی است، میزان توانمندی کارکنان از سطح متوسط بالاتر و میزان تعهد سازمانی کارکنان از سطح متوسط پایین تر است. واژگان کلیدی: توانمندسازی کارکنان، تعهد سازمانی کارکنان، عوامل مؤثر بر توانمندسازی و کارکنان ستادی آموزش و پرورش.


پایان نامه مدیریت با موضوع : پیش شرطها یا عوامل تعیین کنده ابعاد تعهد سازمانی

پیش شرطها یا عوامل تعیین کنده ابعاد تعهد سازمانی

تعدادی از پیش شرطهای تعهد عاطفی شناسایی شده‌اند که شامل ویژگیهای شخصی، ویژگیهای ساختاری، ویژگیهای شغلی و تجریبات کاری می‌باشند.

می یر و آلن (۱۹۹۳) اشاره نموده‌اند که رابطه پیوسته تر و قویتری بین تعهد و تجربیات کاری وجود دارد

کارکنانی که تجربیات در داخل سازمان دارند که با انتظاراتشان تناسب دارد نیاز‌های اساسی شان را ء می‌کند، تمایل بیشتری به توسعه وابستگی عاطفی خود به سازمان –نسبت به کسانی که تجربیات ء کننده کمتری دارند –نشان می‌دهند . تعهد مستمر زمانی گسترش می‌یابد که کارکنان تشخیص دهند در سازمان برای خود سرمایه‌ای اندوخته‌اند که در صورت ترک سازمان آن را از دست می‌دهند، یا اینکه تشخیص دهند فرصتهای شغلی جایگزین در دسترس آنها محدود می‌باشد.

نهایتاً، تعهد هنجاری به عنوان نتیجه‌ای از تجربیات اجتماعی شدن که وفاداری شخصی به کار فرما و سازمان را مورد تأکید قرار می‌دهد مطرح می‌شود، یا اینکه خاطر مزایای خاص مانند آموزش، مهارتهای ویژه احساس وفاداری را متقابلاً‌ ایجاد می‌کند. در مطالعه دیگری متغیرهای مختلفی به عنوان عوامل تعیین کننده هر یک از اجزای سه نوع تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری مورد بررسی قرار گرفته‌اند که به اختصار هر یک از آنها مورد بحث قرار می‌گیرد.

۱-۵-۳-۲-۲تعهد عاطفی

مودی و همکارانش (۱۹۹۲ به نقل از مه‌یر و آلن) خاطر نشان ساخته‌اند که عوامل مؤثربر تعهد عاطفی را می‌توان در چهار دسته طبقه بندی نمود که عبارتند از :

  • ویژگیهای شخصی
  • ویژگیهای ساختاری
  • ویژگیهای شغلی
  • تجربیات کاری

 

  • ویژگیهای شخصی

در مطالعات مختلف مشخص شده است که تعهد با سن، سابقه خدمت در سازمان و انگیزه توفیق در افراد دارای رابطه مثبت بوده و با تحصیلات رابطه مع است. گرچه ویژگیهای جمعیتی نظیر سن، سابقه خدمت، جنس و تحصیلات به تعهد ارتباط داده شده است، اما این روابط نه قوی است نه پایدار. مهمتر اینکه حتی وقتی رابطه‌ای هم بین این متغیرها و تعهد مشاهده می‌شود به درستی نمی‌توان آن را تعبیر نمود موتاز[۱] (۱۹۸۸ ) نشان داد که روابط بین این ویژگیهای جمعیتی و تعهد غیر مستقیم هنگامی که ارزشهای کاری تحت کنترل قرار می‌گیرند از بین می‌رود.

تمایلات شخصی نظیر نیاز به کسب موفقیت، تعلق و خود مختاری در کار، شدت نیازهای مرتبه بالاتر، اخلاق کاری شخص، موضع کنترل و تمایلات اصلی زندگی در کار، دارای همبستگی نسبتاً‌ متوسطی با تعهد می‌باشند. این وابستگی‌ها نشان می‌دهد که کارکنان در گرایش به متعهد شدن نسبت به سازمان به صورت عاطفی با یکدیگر متفاوتند. بعلاوه، افردای که تجربیات کاری آتی یا گرایشها و تمایلات شخصیشان سازگار است نسبت به افردای که تجربیات کاریشان سازگاری کمتری با تمایلات شخصی شان دارد، نگرشهای مثبت تری نسبت به کارشان نشان می‌دهند.

  • عوامل شخصی

اصلی ترین عامل شخصی میزان تعلق و وابستگی بالقوه‌ای است که کارمند در اولین روز کار خود به سازمان می‌آورد. همانطور که قبلاً گفته شد افرادی که در اولین روزهای کارشان خود را خیلی متعهد به سازمان نشان می‌دهند، احتمالاً با سازمان باقی خواهند ماند. افرادی که در بدو ورود به سازمان خیلی متعهد می‌باشند احتمالاً مسئولیتهای اضافی را خواهند پذیرفت و عضویت خود را با سازمان ادامه خواهند داد. این فرآیند تعهد اولیه ممکن است به شکل یک چرخه خود تقویت کننده در آید. یعنی اگر افراد در بدو ورود به سازمان تلاش و کوشش وافر مبذول دارند، ممکن است تلاش بیشترشان را بر مبنای تعهد بیشتر خود به سازمان توجیه نمایند.

 

  • عوامل سازمانی

عوامل سازمانی مانند حیطه اختیار و استقلال شغلی، باز خورد شغلی، چالشی بودن و با مفهوم بودن کار، میزان درگیر شدن و مشارکت افراد را افزایش می‌دهد. توانایی برای مشارکت فعال در تصمیمات, سطح تعهد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

پیوستگی بین گروه کاری و اهداف سازمانی تعهد نسبت به اهداف را افزایش می‌دهد. سرانجام ویژگیهای سازمانی مانند توجه به حداکثر منافع کارکنان و مالکیت کارکنان موجب افزایش تعهد کارکنان به سازمان می‌شود (نظری پویا، ۱۳۸۳، ص ۳۸).

 

  • عوامل غیر سازمانی

مهمترین عامل غیر سازمانی که تعهد سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد وجود جایگزین‌هائی برای اولین انتخاب شغلی است. تحقیقی در مورد دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی نشان می‌دهد؛ کسانی که نتوانسته بودند شغلی با بالاترین حقوق بدست آورند سطوح بالاتر تعهد شغلی را شش ماه بعد از اینکه هیچ پیشنهاد شغلی دریافت نکرده بودند از خود نشان دادند- نسبت به زمانی که پستهای جایگزین در دسترس افراد بودند. اما افرادی که مشاغلی با سطح بالای حقوق داشتند سطح نسبتاً برابر تعهد را نشان می‌دادند، بدون توجه به اینکه پیشنهادهای شغلی دیگری وجود دارد یا خیر. مه یر و آلن (۱۹۹۱) بنابراین، به نظر می‌رسد بالاترین سطح تعهد اولیه در میان افرادی وجود دارد که انتخاب اولیه را قطعی و غیر قابل تغییر می‌بینند یعنی فرصتی برای تغییر تصمیم اولیه خود ندارند.

تعهد به سازمان و اهدافش عامل مهمی در پیش بینی عملکرد می‌باشد. بنابراین، امر مهمی است که سازمانها مکانیسمهایی را برای بهبود ایجاد تعهد سازمانی در میان کارکنان تازه وارد داشته باشند. در حقیقت روشی که سازمانهای با سطوح بالای تعهد را از سازمانهای با سطوح پایین تعهد متمایز می‌کند این است که سازمانهای با سطوح بالای تعهد دارای فرهنگ قوی می‌باشند.

برای اینکه کارکنان از فرهنگ قوی برخوردار باشند, بایستی برای انتظارات و عملکردهای سازمان تربیت شوند. میزان تعهد آنها به مشاغل و سازمانشان می‌تواند کاملاً به توانایی آنها برای درک و پذیرش اینکه بخشی از فرهنگ سازمانی بشوند بستگی داشته باشد.

 

  • ویژگیهای ساختاری

مشخص شده است که تعهد با میزان رسمیت، وابستگی وظیفه‌ای و عدم تمرکز در سازمان دارای رابطه مثبت است. بعلاوه، تعهد با میزان مشارکت افراد در تصمیم‌گیری و میزان مالکیت فرد بر واحد تولیدی و کنترل سازمان نیز دارای رابطه مثبت است . مه یر و آلن

پس تغییرات ساختاری می‌تواند تا حدی تعهد کارکنان را تحت تأثیر خود قرار دهد و می‌توان گفت که اثر ویژگیهای بر تعهد به صورت مستقیم نیست، بلکه تجربیات کاری مختلفی نظیر روابط بین سرپرست و کارکنان، وضوح نقش و احساس اهمیت شخصی که با این خوصیات ساختاری در ارتباط است این رابطه را تعدیل می‌نمایند .

 

  • ویژگیهای شغلی

در مطالعات انجام شده مشخص گردیده است که ویژیگیها شغلی یا مرتبط با نقش، بر تعهد تأثیر می‌گذارند . شواهد نشان می‌دهد که بر خورداری از یکشغل غنی شده موجب افزایش تعهد در فرد خواهد شد . عدم وجود ابهام در نقش و تناسب نقش نیز با تعهد دارای رابطه مستقیم هستند.

 

  • تجربیات کاری

برخلاف ویژگیهای شخصی و سازمانی، بررسیهای قابل ملاحظه‌ای در زمینه روابط بین متغیر‌های تشکیل دهنده تجربه کاری و تعهد عاطفی صورت گرفته است . مطالعات مذکور تا حدی نامنظم و پراکنده است، لذا خلاصه کردن و دسته بندی آنها مشکل است.

در کل می‌توان گفت که تجربیات کاری به عنوان نیروی عمدهای در فرآیند اجتماعی شدن یا اثر پذیری کارکنان محسوب شده و به عنوان نیروی عمده‌ای است که بر میزان وابستگی روانی کارکنان به سازمان تأثیر می‌گذارد. از جمله تجربیات کاری که با تعهد دارای ارتباط می‌باشند می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:

احساس کارمند از اینکه تا چه حد در گروه نگرشهای مثبتی به سازمان وجود دارد؛ احساس کارمند از اینکه تا چه حد می‌توان برای تأمین منافع شخصی خود به سازمان اتکاء نمود؛ و احساس کارمند در مورد اینکه تا چه حد برای سازمان اهیمت دارد و تا چه حد انتظارات شغلی وی برآورده شده است (مه‌یر و آلن، به نقل از نظری پویا، ۱۳۸۳، ص ۴۱).

ابتدائاً فرض شده است که تعهد در نتیجه تجربه‌ای ایجاد می‌شود که نیازهای کارکنان را ء نموده و یا با ارزشهای آنان سازگار است. سپس براساس تمایزاتی که در نظریه هرزبرگ بین عوامل بهداشتی و عوامل انگیزشی صورت گرفته است متغیر‌های مربوط به تجربه کاری به دو قسمت تقسیم شده است.

  • متغیرهایی که نیاز کارمند را به احساس آرامش و راحتی – هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی – میکنند.
  • متغیر‌هایی که به احساس شایستگی کارمند در نقشی که به وی سپرده شده است کمک می‌کنند.

متغیرهای گروه اول که با تعه عاطفی دارای همبستگی هستند عبارتند از: تحقق انتظارات پیش از ورود به سازمان، برابری و رعایت عدالت، توزیع پاداشها، وابستگی و قابلیت اعتماد و اتکا به سازمان، حمایت سازمانی، وضوح نقش، رهایی از تعارض و سبک رهبری. تجریبات کاری مربوط به احساس شایستگی نیز شامل تحقق اهداف استقلال در کار، منصفانه بودن پاداشهای مبتنی بر عملکرد، چالشی بودن شغل، قلمرو شغل، فرصت پیشرفت و ارتقاء شغلی، فراهم بودن فرصت کافی جهت ابراز عقاید و نظرات شخصی، مشارکت در تصمیم گیریها و اهمیت شخص برای سازمان می‌باشد.

 

 ۲-۵-۳-۲-۲تعهد مستمر

همانگونه که ذکر شد، تعهد مستمر نمایانگر شناسایی و تعیین هزینه‌های ناشی از ترک از سازمان توسط فرد می‌باشد. بنابراین، هر عاملی که بتواند هزینه‌های مذکور را افزایش و یا در آن تغییر ایجاد کند می‌تواند به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده و موثر بر تعهد مستمر محسوب شود. متداول ترین عواملی که در این ارتباط مورد بررسی قرار گرفته‌اند اندوخته‌ها یا سرمایه گذاریها در سازمان و فراهم بودن فرصت‌های شغلی یا جایگزین‌های موجود می‌باشد. بیکر[۲] (۱۹۸۰) معتقد است که تعهد به یک مسیر خاص از فعالیت هنگامی شکل می‌گیرد که فرد برای خویش سرمایه‌های را کنار گذاشته باشد که اگر این فعالیت تداوم نیاید آن سرمایه‌ها را از دست بدهد. سرمایه‌های مذکور اشکال مختلفی دارند و می‌توانند مرتبط با کار یا غیر مرتبط با آن باشند. به عنوان مثال، اتلاف وقت و هدر رفتن تلاشهایی که به منظور کسب مهارتهای غیر قابل انتقال صورت گرفته است، از دست دادن مزایای جذب سازمانی، از دست رفتن ارشدیت یا ایجاد اختلال در روابط شخصی و ایجاد فقر در زندگی خانوادگی می‌توانند به عنوان هزینه‌های بالقوه ناشی از ترک سازمان محسوب شوند.آزمون نظریه بیکر با توجه به این واقعیت که هزینه‌های ناشی از ترک سازمان برای افراد مختلف کاملاٌ متفاوت و متنوع است، مشکل می‌باشد. لذا یکی از راه حلهای مشابهی که می‌توان جهت رویارویی با این مشکل مورد استفاده قرار داد همبستگی بین متغیرها نماینده نظیر سن و سابقه خدمت است.

البته با این فرض که تعداد و اهمیت سرمایه‌های افراد عموماً با گذشت زمان و افزایش سابقه کار در سازمان افزایش می‌یابد و بدلیل مشکل بودن تفسیر نتایج حاصل از مطالعات که از متغیرهای فوق الذکر استفاده کرده اند،می یرو آلن این سوال را مطرح نموده‌اند که آیا صحیح است فرض کنیم اندوخته‌ها نیز به موزات افزای سن و سابقه خدمت در سازمان افزایش خواهد یافت؟ برای مثال، محققین مذکور گفته‌اند کارکنانی که در طول خدمت خویش در سازمان مهارت‌های قابل انتقال را کسب می‌کنند نسبت به افراد جوان و کم تجربه تری که فاقد چنین مهارت‌های هستند موقعیت بهتری برای ترک سازمان دارند. به این دلیل، در این مدل از سن و سابقه خدمت به عنوان عامل تعیین کننده یا پیش شرطهای تعهد متسمر استفاده نشده است (مه یر و آلن، ۱۹۸۸، به نقل از نظری پویا، ۱۳۸۳، ص ۴۳).

روبالت و فارل (۱۹۸۳) نیز در مدل سرمایه‌گذاری تعهد، هم سرمایه گذاریها و هم جایگزین‌ها را به عنوان پیش شرطهای تعهد در نظر گرفته اند.

در مطالعات انجام شده توسط این محقیقن اثبات شده است که با افزایش تعداد و اهمیت سرمایه گذاریها تعهد شغلی نیز افزایش یافته و در مقابل جذابیت سایر جایگزین‌ها کاهش می‌یابد. گرچه منطقی است فرض نماییم تعهد مستمر به عنوان تابعی از فقدان جایگزین‌ها و فرصتهای شغلی جایگزین و هنچین انباشنه شدن سرمایه‌های فردی شکل می‌گیرد، واضح است که نتایج حاصل از یافته‌های تحقیقی موجود را نمی‌توان بطور روشن و دقیق به عنوان توجیهی برای این بیش بینی‌ها تفسیر نمود. لذا در این مدل جایگزین‌ها و سرمایه‌ها بر مبنای استدلالهای تئوریک به عنوان پیش شرطهای لازم برای تعهد مستمر محسوب شده‌اند نه بر مبنای شواهد تجربی. همانطور که مشخص است مدل سرمایه‌گذاری تعهد سازمانی در مورد میزان توافق و سازگاری کارکنان با ارزشها و اهداف سازمان سخن چندانی به میان نمی‌آورد و فقط به ذکر این نکته تاکید دارد که افراد احساس می‌کنند به نوعی نسبت به سازمان مقید و محدود شده اند.

در نتیجه قرار گرفتن در این فرآیند اام آور و محدود کننده افراد نوعاً در اشکال مختلفی از تقویت کننده‌های روانی درگیر می‌شوند. بعضی تلاش می‌کنند تا وضعیت فعلی خویش را توجیه نموده و با تلاش جهت اثبات اینکه با پیوستن به یک سازمان خاص انتخاب صحیح و مناسبی به عمل آورده‌اند به این انتخاب جنبه منطقی و عقلائی بدهند. (نظری پویا، ۱۳۸۳، ص ۴۴-۴۳).


دانلود مقالات : ویژگیهای سازمانی

ویژگیهای سازمانی

تعهد سازمانی کارکنان، تعابعی از متغیرهای دیگر سازمان است. کارکنان در همه سطوح می‌خواهند در تصمیماتی که در کار و نقش آنها در سازمان تاثیر دارد به حساب آورده شوند (جاگو وروم، ۱۹۸۸).‌هال (۱۹۷۷) متوجه شد زمانی که کارکنان در تصمیم‌گیری مشارکت می‌کنند وابستگی و درگیری آنان نسبت به سازمان افزایش می‌یابد.

موریس و استیرز (۱۹۸۰) تعداد ۲۶۲ نفر کارمند را در بخش دولتی مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسیدند که :

متغیرهای عدم تمرکز (ادراک مشارکت در تصمیم گیری)، رسمیت (حیطه‌ای که با آن، کارکنان از قواعد و مقررات مکتوب مرتبط با شغل آگاه می‌شوند) و حیطه نظارت سرپرستان و کارکنان (فرصتی برای مشارکت در تنظیم شغل و واحدهای روازنه ) کانالهای ارتباطی دو جانبه و پادشهای نقدی و غیر نقدی بطور معنی داری با درجه تعهد کارکنان مرتبط هستند».

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

رزالی[۱] (۱۹۹۲) بالفور (۱۹۹۰) در مطالعاتشان پی بردند که افزایش درجه مشارکت در تصمیم‌گیری تمام ابعاد سه گانه تعهد را (تمایل به ماندن، نقش اضافی و قصد ترک خدمت در جابجایی) میان کارکنان در سازمانهای بخش دولتی تقویت می‌کند. (رهنورد، ۱۳۸۵، ص ۲۷).

ریچارز[۲] در سال ۱۹۸۵ بطور خلاصه تحقیقات تجربی در مورد تعهد سازمانی بعنوان مستقل و وابسته را بشرح جداول زیر بیان می‌کند: (ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۹۳).

جدول۲-۲ مطالعات مربوط به تعهد سازمان بعنوان متغیر مستقل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محقق یا محققین سال نمونه نتایج
انگل (Angle) و پری (Perry) ۱۹۸۱ کارکنان ترانزیت تاخیر و جابجایی
پیتمن (Batman) و استراسر (Strasser) ۱۹۸۴ پرستاران رضایت شغلی
هوم (Hom)، کاتربرگ (Katerberg)

 

وهولین (Hulin)

۱۹۷۹ پرسنل نظامی جابجایی
کوچ (Koch) و استیرز (Steers) ۱۹۷۸ کارکنان دولتی غیبت و جابجایی
لارسون (Larson) و فوکامی (Fukami) ۱۹۸۴ کارکنان دولتی غیبت، جابجایی و عملکرد
مارش (Marsh) و مانری (Mannari) ۱۹۷۷ کارکنان الکتریکی ژاپن جابجایی
مودی (Mowday)، پورتر (Porter)

 

و استیرز (Steers)

۱۹۷۹ کارکنان دولتی غیبت و جابجائی
پورتر،کرامپون (Crampon) و اسمیت (Smith) ۱۹۷۶ مربیان مدیریت جابجائی
استیرز (Steers) ۱۹۷۷ متخصصان و مهندسان موظبت و جابجایی
ون مائن (Wan Maanen) ۱۹۷۵ استخدام پرسنل پلیس عملکرد

 

 

جدول ۲-۳ مطالعات مربوط به تعهد بعنوان متغیر وابسته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محقق یا محققین سال نمونه پیشنیه مربوط
آلتو، هربنیاک، آلنسو ۱۹۷۳ معلمان و سرپرستان سرمایه‌گذاری (سن، تحصیلات و غیره)
باترل (Batrol) ۱۹۷۹ متخصصین کامپیوتر رضایت شغلی
براون ۱۹۶۹ کارکنان دولت ء نیاز
بوکانال ۱۹۷۴ مدیران دولتی / خصوصی هنجارهای گروهی، چالشی شغلی، انتظارات برآورده شده، تصویب تصورات شخصی و اهمیت احساسات فردی
فارل و روز بولت (Rusbalt) ۱۹۸۱ دانشجویان و کارگران فنی سرمایه گذاری، پاداش، هزینه، گزینه‌های شغلی (- )
گروسکی (Grusky)

 

هال، اشنایدر، ینگرن (Nygren)

۱۹۶۶

 

۱۹۷۰

مدیران بخش دولتی،جنگلبانان پاداش، ارزشها رضایت از وابستگی و نیازهای امنیتی
کسیلر (Kiesler)

 

وس کومار

۱۹۶۶ دانشجویان عوامل بیرونی، پاداش (-)
هربنیاک، آلتو ۱۹۷۲ معلمان و سرپرستان فشار نقش (-) تصنعیف خود، سن، تحصیلات
لی (Lee) ۱۹۶۹ متخصصین دوره تصدی، متجانس
(اهداف فردی و سازمانی و حیثیت شغلی)

 

 

ادامه جدول ۲-۳ مطالعات مربوط به تعهد بعنوان متغیر وابسته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موریس و شرمن ۱۹۸۱ کارکنان بهداشت روانی فشار نقش (_)، رضایت شغلی، دوره تصدی
اریلی (Oreilly) و کالدول ۱۹۸۰ کارکنان جدیدMBA اداری و برگشت ناپذیر بودن انتخاب شغل
روز بولت، فارل (Farrel) ۱۹۸۳ حسابداران و سر پرستان پاداش، هزینه جایگزین‌ها
اشنایدر،‌هال، نیگرن ۱۹۷۴ جنگلبانان تجانس اهداف سازمانی و فردی و دوره تصدی
شلدن ۱۹۷۱ متخصصین سن، دوره تصدی و موفقیت
استیرز ۱۹۷۷ مهندسین ومتخصصین موفقیت، مشخصات شغلی، هنجارهای گروهی
استیونز، (Beyer)، تریس ۱۹۷۸ سرپرستان بخش دولتی دوره تصدی، نقش بیش از اندازه (_)، مشارکت در تصمیم گیری
استامف،‌هارتمن ۱۹۸۴ دانشجویان / کارکنان جدید تناسب شغل/ فرد، عملکرد، رضایت شغلی
ونیر، گجمن (Gechman) ۱۹۷۷ معلمان مشارکت، رضایت شغلی
و (Welsh) ۱۹۸۱ کارکنان بیمارستان سن، دوره تصدی
لارسون (Larsah) و فوکامی (Fukami) ۱۹۸۴ کارکنان رومه هم فکر دوره تصدی، محیط شغلی (_)، روابط سرپرستان، درگیری اجتماعی

 

 

  ۳-۳-۲-۲مدل سه بخشی تعهد سازمانی

این مدل که توسط می‌یر و آلن[۳] (۱۹۹۱)ارائه گردیده از تمایز بین تعهد نگرشی و رفتاری فراتر رفته است. محققین مذکور استدلال کرده‌اند که تعهد به عنوان یک حالت روانی حداقل دارای سه جزء قابل تفکیک است که نوعی تمایل، نیاز و اام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان می‌باشد. به نظر می‌رسد که کلیه تعاریف ارائه شده در زمنیه تعهد در برگیرند این سه موضوع کلی می‌باشند: وابستگی عاطفی به سازمان، هزینه‌های متصور ناشی از ترک سازمان و اام و تکلیف به باقی ماندن در سازمان. هر یک از این موارد به ترتیب تحت عنوان تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری مورد اشاره قرار می‌گیرد. نقطه مشترک هر سه دیدگاه مذکور این است که تعهد یک حالت روانی است که اولاً روابط کارمند را با سازمان مشخص می‌کند؛ ثانیاً بطور ضمنی اشاراتی مبنی بر تداوم یا قطع عضویت فرد در سازمان دارد.

بعلاوه روشن است که ماهیت این حالتهای روانی هم متفاوت می‌باشند. تعهد عاطفی بیانگر پیوستگی عاطفی کارمند و تعیین هویت وی با ارزشها و اهداف سازمان و میزان مشارکت وی با سازمان است. کارکنانی که دارای تعهد عاطفی قوی هستند عضویت خویش را در سازمان حفظ نموده و به فعالیت در آن ادامه می‌دهند، چرا که قلباً و باطناً مایل به انجام چنین کاری هستند.

تعهد مستمر بیانگر هزینه‌های ناشی از ترک سازمان می‌باشد. کارکنانی که ارتباط اولیه آنان با سازمان بر مبنای تعهد مستمر می‌باشد نیز در سازمان باقی خواهند ماند، زیرا که باقی ماندن در سازمان برای آنها یک ضرورت است و به آن نیاز دارند. نهایتاً، تعهد هنجاری بیانگر احساس دین و اام به باقی ماندن در سازمان است و افرادی که این نوع تعهد در آنها وجود دارد فکر می‌کنند که ادامه فعالیت در سازمان وظیفه آنهاست و دینی است که به گردن دارند؛ آنها احساس می‌کنند که باید در سازمان باقی بمانند (نظری پویا، ۱۳۸۳، ص ۲۲).

ارائه کنندگان این مدل معتقدند که بهتر است تعهد هنجاری، مستمر و عاطفی را به عنوان اجزاء تشکیل دهنده تعهد در نظر گرفت تا انواع خاص آن. برای مثال، یک کارمند می‌تواند احساس کند که هم تمایل قوی و هم نیاز به باقی ماندن در سازمان دارد؛ ولی اام و احساس وظیفه کمی نسبت به باقی ماندن در سازمان در خود احساس کند. در مقابل، فردی دیگر ممکن است. تمایل کم، نیاز متوسط و اام شدیدی به باقی ماندن در سازمان در خود احساس نماید. هریک از اجزاء مختلف تعهد و نیز پیامدهای تعهد در شکل (۲) نمایش داده شده است.

 

 

 
 

شک۲-۴ مدل سه بعدی تعهد سازمانی، مه یر، آلن (۱۹۹۱)

 (ساروقی، ۱۳۷۵، ۶۷)


دانلود پایان نامه مدیریت : تعاریف عملیاتی تعهد سازمانی

 

تئوری سرمایه گذاریها: تعهد تابعی است از پاداش و ارزشهای بهم پیوسته با عضویت سازمانی، هنگامی‌که دوره تصدی در سازمان افزایش می‌یابد تعهد بطور نوعی در سازمان افزایش می‌یابد. این رویکرد و گونه‌های آن بوسیله افراد زیر مورد استفاده قرار گرفته است: (آلتو، هربینیاک، آلوسنو[۱]، ۱۹۷۳ بکر، فارل[۲] و روز بولت[۳]، ۱۹۸۱، گروسگی[۴]، فارل، ۱۹۸۳: شلدن، ۱۹۷۱ ).

۱-۱-۳-۲-۲  نسبت دادن:

تعهد یک التزام فردی نسبت به اعمال رفتاری است و هنگامی نتیجه می‌دهد که افراد نگرش تعهد را به خود نسبت می‌دهند. این نسبت دادن نگرش تعهد به خود، زمانی اتفاق می‌افتد که افراد آن را در رفتارهای ارادی، صریح و قطعی بکار گیرند. این رویکرد و گونه‌های آن بوسیله افراد زیر مورد استفاده قرار گرفته است (کسلر، ساکومورا، ۱۹۶۶ اوریلی، کالدول، ۱۹۸۰).

۲-۱-۳-۲-۲تناسب اهداف فردی سازمانی:

تعهد زمانی اتفاق می‌افتد که افراد تلاش در زمینه اهداف و ارزشهای سازمان را گسترش می‌دهند. پرسشنامه تعهد سازمانی (OCQ) که بوسیله پورتر و همکارانش بوجود آمده یک عملیاتی سازی اولیه در خصوص این تعریف است. این رویکرد و اشکال آن بوسیله افراد زیر مورد استفاده قرار گرفته است (انگل، پری ۱۹۸۱: بارتل[۵]، ۱۹۷۹: پیتمن، استیرز ۱۹۸۴ شرمن، ۱۹۸۱).

علاوه بر طبقه بندی فوق الذکر به بعضی از تعاریف بصورت گذارا اشاره میشود. سالانسیک (۱۹۹۷) تعهد را عبارت از پیوند دادن فرد به عوامل و اقدامات فردی وی می‌داند (مشبکی، ۱۳۷۸، ص ۱۳).

استرون تعهد سازمانی را عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان (نه شغل) می‌داند که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می‌دهد (استرون، ۱۳۷۷، ص ۷۳).

شهید مطهری درباره تعهد چنین می‌گوید: تعهد به معنی پای بند به اصول و فلسفه یا قرار دادهایی است که انسان به آنها معتقد است و پایدار به آنها می‌باشد. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آنها و برای حفظ پیمان بسته است صیانت کند (سنجری، ۱۳۷۵، ص ۲۵).

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

به نظر لوتانز (۱۹۹۲) وشاو، تعهد سازمان به عنوان یک نگرش اغلب این گونه تعریف شده است:

  • تمایل قوی به ماندن در سازمان.
  • تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان.
  • اعتقاد قوی به پذیرش ارزشها و اهداف (مقیمی، ۱۳۷۷، ص ۳۹۲).

پورتر می‌گوید: در تعهد سازمانی عبارت از تعیین هویت یک فرد با سازمانی خاص و میزان درگیری و مشارکت و همکاری او با سازمان متبوعش (خاکی ۱۳۷۵ص۲۱).

ساروقی (۱۳۷۵ص۵۳) می‌گوید: معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می‌گیرند. بر اساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان می‌گیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می‌آمیزد و از عضویت در آن لذت می‌برد.

چاتمن و اوریلی (۱۹۸۶) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابرازی آن (وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف دیگر) تعریف می‌کند (رنجیر یان ۱۳۷۵). مارتین و نی (مندجین ۱۳۷۷) سه رکن عمده برای تعهد تعریف می‌کنند:

۱٫وجود احساس تعلق خاطر نسبت به سازمان.

۲٫وجود احساس برانگیختگی ذاتی در شغل.

۳٫وجود اعتماد در مدیریت.

بهر حال درباره تعریف تعهد و تعیین شاخصهای آن توافق همگانی وجود ندارد، چنانکه مورو[۶] می‌گوید: متاسفانه رشد و توسعه مفاهیم مربوط به تعهد با تفکیک و جداسازی ابعاد نظری هر مفهوم و روابط آنها با یگدیگر توام نبوده است».

تمایز بین تعارف نگرشی و رفتاری تعهد همانطوریکه مورد بررسی قرار گرفت همراه با افزایش اعتبار ابزار‌های سنجش (مانند OCQ و …) بعنوان وسیله مهم مورد استفاده برای تعیین تعهد، ممکن است سازگار و وابستگی بیشتری را در تحقیقات آینده تعهد سازمانی نشان دهد.

با وجود این و علیرغم این نظریه خوش بینانه، بعضی مشکلات موجود در ابزار وسایل چارچوب تعهد باقی می‌ماند. برای مثال OCQ (در بخشی) تمایلات افراد را برای باقی ماندن در عضویت سازمانی مورد بررسی قرار می‌دهد. تعداد گزینه‌های که این جنبه از تعهد سازمانی را ازریابی می‌کنند مانند گزینه‌های زیر:

  • تغییر خیلی کمی در شرایط فعلی ام، مرا وادار می‌کند که این سازمان را ترک کنم.
  • من تقریبا هر نوع وظیفه شغلی را برای ادامه کار با این سازمان می‌پذیرم.

به مقاصد ترک کردن یا ماندن در سازمان بسیار نزدیک هستند که در آن، درباره خود آنها به منظور پیشگویی در حد وسیعی در خصوص جابجایی نشان داده شده است.

گزینه‌های مذکور ممکن است در پرسشنامه OCQ تا حدی برای محاسبه ارتباط پایدار و مداوم بین تعهد و جابجایی در تحقیقات قبلی باشد از نظر مورو (۱۹۸۳) این گزینه‌ها دارای حشو مفهومی[۷]» می‌باشند.

به عبارت دیگر فرض می‌شود که تعهد سازمانی بعنوان گرایش به رفتار‌هایی مانند جابجایی مربوط شود، یا وجود این OCQ تعهد را تا حدی بر حسب خود، به انضمام مقاصد رفتاری ناشی از تعهد اندازه‌گیری می‌کند و ااماً به بخش ساختاری نمی‌پردازد. بنابراین، ارتباط پایدار مکشوفه میان تعهد و جاجایی ممکن است در بخش تصنعی باشد (استامف[۸] و‌هارتمن[۹] ۱۹۸۴) و مفهوم سازی‌های آتی در خصوص تعهد نیازمند تفکیک ساختار از نتایج آن می‌باشد.

دوم اینکه موضوع تعهد بر اینکه چگونه ماهیت سازمان، تعهد سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد متمرکز نشده است بلکه بیشتر به فرایند‌های درون شخصی مانند گرایش و تشکیل تمایلات، یا بر روابط فردی تاکید شده است (روابط سازمانی که بوسیله رویکردهای ارزشهای از دست رفته و سرمایه گذاریها نشان داده شده است) (مورو ۱۹۸۳) . بنابراین آنچه ناپیداست تعیین ویژگی خود سازمان است. برای اینکه سازمان است که مرکز تعهدات فردی و توجه به ماهیت سازمان است که به نظر می‌رسد یک امر حتمی و ضروری باشد.

سومین مساله که در مجموع از موضوع تعهد بر می‌آید عدم تاکید بر تک تک تجارب فردی متعهد شده می‌باشد (ریچرز ۱۹۸۵). یعنی بنظر می‌رسد که تعاریف و عملیاتی سازی تعهد معمولاً از بررسی‌هایی موضوع و دگر کنشی تعاریف قبلی نشأت می‌گیرد.

محققین برای ادراک آن تعارف خود آنها را از تعهد، موضوع را مستقیماً (حتی غیر مستقیماً ) سؤال نکرده اند. بدین ترتیب ابزارهای متداول متعهد ممکن است دقیقاً روشهایی را منعکس سازد که در آن افراد در سازمان وابستگی‌های خودشان را در حیات سازمانی تجربه می‌کنند. گسترش و بهبود تحقیقات تعهد باید شامل تلاش برای درک تعهد از دیدگاه فرد متعهد باشد.

خلاصه اینکه، تعهد سازمان بنظر می‌رسد که یک ساختار چند جانبه‌ای است که براساس آن می‌توان یک گرایش با یک رفتار و با یک فرایند چرخه‌ای را که در تمام عوامل دخالت دارد تعریف، محاسبه و تحقیق نمود.

با وجود این، مطالعه تعهد سازمانی کماکان برای بدست آوردن معیاری برای آن کم دقتی و شناخت فزونتر مفهوم ادامه دارد. تلاش برای تحقیقات آتی باید مفهوم نزدیکتری را از تعهد براساس تجارب واقعی افراد در سازمان ایجاد کند. این رویکرد ممکن است در مرحله بعدی گسترش ماهیت ساختار را از دیدگاه کلی به دیدگاهی خاص ارائه نماید.

 

۲-۳-۲-۲ مطالعات مربوط به تعهد سازمانی

قضاوت و ادراک کارکنان درباره احتمال نتیجه رفتار، نقش مهمی در ایجاد نگرشهای شغلی مانند تعهد ایفا می‌کند. تحقیقات همچنین نشان می‌دهند که همه ویژگیهای فردی کارمند علاوه بر عوامل درونی به ایجاد تعهد مربوط می‌شود.

طبق نظر پورتر، کرمپن[۱۰]، اسمیت (۱۹۷۶) و بالفور[۱۱] (۱۹۹۰) تعهد ممکن است محصول آنچه که افراد از سازمان بدست می‌آورند باشد (مثل ویژگی‌های فردی، مهارتها و معرفتها) و آنچه که کارکنان در داخل سازمان انجام می‌دهند (مثل حیطه نظارت، وظایف شغلی و درگیری) و آنچه که برای افراد بهنگام قرار گرفتن در آن موقعیت اتفاق می‌افتد (مثل رفتار و تلقی و برخورد سرپرستان)، محققین برای تعیین هویت افراد مرتبط، ویژگیهای شغلی وتجارب کاری، نتایج منطقی و پیش شرطهای تعهد سازمان را مورد قرار داده اند. همانطوریکه در ذیل توصیف شده است:

 

۱-۲-۳-۲-۲ویژگیهای شخصی

تعهد سازمانی به روش های مختلف در چار چوب‌های فردی عمل می‌کند، بیکر (۱۹۶۰) معتقد است که تعهد بر اساس سرمایه‌گذاری انجام شده در سازمان بوجود می‌آید و بحث می‌کند که کارکنان به مدت طولانی‌تری با سازمان باقی می‌مانند و بیشترین سرمایه‌گذاری بوسیله ترک افراد از سازمان از بین می‌رود. تحت این شرایط، به نظر می‌رسد که تعهد براساس طول زمانی خدمت وجود دارد و عمل متقابل (دوگانه) میان تلاشهای فردی برای سازمان و تلاشهای سازمانی برای افراد نمی‌باشد.

مودی، پورتر و استیرز (۱۹۸۲) گزارش می‌دهد که مطالعات بسیاری ممکن است ارتباط بسیاری میان دوره تصدی[۱۲] و تعهد را نشان دهند (انگل، پری، ۱۹۸۱: موریس، شرمن، ۱۹۸۱، شلان، ۱۹۷۱، به نقل از ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۸۱).

با وجود این که یکی از یافته‌های تجربی در تحقیق بالفورد (۱۹۹۰) این است که ویژگیهای فردی (دوره تصدی، تحصیلات، همکاران حرفه ای، سن، جنس، موقعیت و انگیزهای راحلی) هیچ اثر معنی داری به تعهد سازمان ندارد.

 

۲-۲-۳-۲-۲ویژگیهای شغلی

مودی، پورتر و استیرز (۱۹۸۲) گزارش می‌دهند که مطالعات بسیاری رابطه مثبتی بین تعهد سازمانی و حیطه شغلی را نشان می‌دهند که شامل ابعادی از قبیل: تنوع، اختیار، باز خورد، چالش و اهمیت می‌باشد.

(بوکانان، ۱۹۷۴؛‌هال، اشنایدر: بنگرن، ۱۹۷۲ : استیرز ۱۹۷۷: در تفسیر مطالعات مودی، پورتر، استیرز، ۱۹۷۷) به یک مدل نظری اشاره می‌کنند که بوسیله سالانسیک (۱۹۷۷) توسعه داده شده است. مدل سالانسیک اشاره می‌کند هنگامیکه بروز احساسات فردی به منتهی الیه درجه افزایش یابد (همانگونه که به کار و شغل می‌طلبد) تعهد افزایش می‌یابد. در بررسی و مطالعات متخصصان بهداشت روانی، کرنیس[۱۳] و اگناتوس[۱۴] (۱۹۷۸) پی بردند که مفهوم شایستگی معنی‌دارترین منبع رضایت و تعهد در سازمان می‌باشد. موریس و شرمن (۱۹۸۱) پی بردند که مفهوم شایستگی یک عامل بسیار حائز اهمیت و معنی دار تعهد کارکنان نسبت به سازمان می‌باشد.

از دیگر ویژگی‌های شغلی، ابهام نقش و تعارض نقش می‌باشد، بنظر می‌رسد تعارض نقش، رابطه معی با تعهد سازمان داشته باشد (‌هامر[۱۵]، توسی[۱۶] ۱۹۷۴: موریس، کوچ ۱۹۷۹) استیونز[۱۷]، بیر[۱۸]، تریس[۱۹] (۱۹۷۸) ) گزارش می‌کنند که بین بار اضافی نقش و تعهد رابطه معی وجود دارد.

بروان (۱۹۷۹) انتظار داشت همبستگی منفی بین تعهد و ابزارهای تعارض نقش، بار اضافی، روزمرگی، دیوان سالاری و درجه‌ای که سرپرست با آن، ساختار را اجرا می‌کند پیدا کند، با بررسی این مطالعات، مودی و همکاران (۱۹۸۲) به این نتیجه رسیدند که تا زمانیکه کارکنان دارای دیدگاه های روشنی هستند و چالشهای را برای ارزیابی شغلی دارند (تعیین شغل آنان واضح و رقابتی است) تعهد سازمانی افزایش می‌یابد اما ابهام و فشارهای فراینده تاثیر منفی بر تعهد آنان دارد.

 

۳-۲-۳-۲-۲ویژگیهای تجربیات کاری

کانتر (۱۹۶۸) نظریه روشنی دارد که با متغیر تجربه کاری، فرصتهای شغلی و به تعهد سازمانی کارکنان ارتباط دارد. کانقر دو گروه از افراد را در میان نیروی کار یک سازمان مورد شناسایی قرار می‌دهد: کند[۲۰] و فعال[۲۱]. افراد فعال دارای فرصتهای زیادی هستند و بنابراین آرمانهایشان، خاستگاهایشان، تعهد کاری و احساس تعهد سازمانی آنها قوی است. در مقابل افرادکند با فرصتهای کمی برای ارتقاء (ترفیع یافتن) در سلسه مراتب سازمانی روبرو می‌باشند، آنها ممکن است افرادی باشند که در شرایطی با مسیرهای ترقی شغلی کوتاه شروع به کار کنند، آنها در کشمکش رقابتی برای پیشرفت گم هستند (ویژگی رقابتی خود را برای پیشرفت در زمینه شغلی خود از دست می‌دهند) یا افرادی که به سمت شغلی کنونی خود را در زمان طولانی تری بدست می‌آورند. طبق نظر کانتر آنهایی که کند هستند احساس ضعیف تری از تعهد نسبت به سازمان دارا هستند تا آنهای که فعال می‌باشند.

تحقیقات بسیاری به این موضوع منتج می‌شوند که تعهد سازمانی کارکنان از طریق افزایش فرصتهایی برای پیشرفت تقویت می‌شود (بالفور ۱۹۹۰: بتمن: استیرز ۱۹۸۴: استلر[۲۲] ۱۹۸۰: گورسکی[۲۳] ۱۹۶۶) از نظر هربنیاک و آلتو (۱۹۷۲) مفهوم یادگیری و رشد فردی یک مشخصه شغلی مرتبط است.

بالفور (۱۹۹۰) در مصاحبه‌ای دریافت که تقریباً همه پاسخگویان این مفهوم را بعنوان موضوع در ارزیابی کیفیت روابط شان با سازمان تعیین کرده اند.

مشاغل، اغلب می‌توانند بگونه‌ای تنظیم شوند که کسل کننده و تکراری باشند و فرصت کم و یا هیچ فرصتی را برای رشد فرد ایجاد ننمایند. زمانی که چنین مشکلی وجود دارد ادارک کارکنان از روابط متقابل با سازمان احتمالاً باید ضعیف شود برای اینکه آنها معمولاً‌ نیاز دارند و انتظار دارند و برای زمان و تلاش صرف شده خواست بیشتری را نسبت به فیش حقوق خود انتظار دارند (کانتر، ۱۹۶۸: موریس و شرمن، ۱۹۸۱).

[۱] . Alonso

[۲] . Farrell

[۳] . Rusbalt

[۴] . Grusky

[۵]. Bartel

[۶]. Morrow

[۷]. Con cept redondancy

[۸]. Stumpf

[۹]. Hartman

[۱۰]. Crampon

[۱۱]. Balfour

[۱۲]. Tenure

[۱۳]. Kerniss

[۱۴]. Fgnatos

 

[۱۵]. Hammer

[۱۶]. Tosi

[۱۷]. Stevens

[۱۸]. Beyer

[۱۹]. Trice


دانلود پایان نامه مدیریت با موضوع روان شناسی اجتماعی 

 

زاندر[۱] (۱۹۸۳) در رابطه با کار آمدی سازی گروه ها، اهمیت رهبری گروه، و نیتی را مورد تاکید قرار می‌دهد که با یکدیگر کار می‌کنند. زاندر پیشنهاد
می کند که رهبر گروه نه تنها باید به کارکردهای نگهدارنده بلکه به کارکردهای وظیفه‌ای نیز توجه داشته باشد، کارکردهای وظیفه‌ای عبارتند از:

پایان نامه

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

  • تشویق اعضاء گروه به سخت کار کردن در وظایف و کمک به یکدیگر
  • تشویق موفقیت گروه بواسطه کارتیمی
  • اطمینان از تناسب موقعیت‌ها برای اعمال نفوذ مناسب
  • ایجاد مانع از طریق تسلط داشتن یا مجبور کردن دیگران با یک تصمیم در موقعیت‌های بالاتر در سلسله مراتب
  • اعمال رهبری از طریق توافق بر وظایف
  • پیشنهاد نظرات و خلاصه سازی یافته‌ها از کنکاشهای گروهی

گوزو[۲] (۱۹۸۲) بطور ویژه‌ای به ارتقاء تصمیم‌گیری گروه و باورها می‌پردازد که محصول پردازش شناختی اطلاعات و معیارهایی است که بر ماهیت تعاملات اجتماعی، مهارتها و تمایلات تک تک اعضاء گروه تاثیر می‌گذارد. بیشتر گروه ها به سوی فرایندهای تصمیمات مربوط به حکم اکثریت[۳] متمایل می‌شوند که امکان مشارکت بیشتری را برای اعضاء فراهم می‌سازد و در آن به کلیه اعضاء جهت گفتن سهمشان اجازه داده می‌شود و سپس موافقت می‌شود که مورد مخالفت قرار گیرد. جوچر[۴] (۱۹۸۲) بیان می‌کند که مشارکت زمانی بهترین است که گروه دارای تجربه باشد و از یک انسجام ساختاری[۵] برخوردار، ثبات نسبی داشته و از حمایت رهبری برخوردار باشد.

جول[۶] و ریتز[۷] (۱۹۸۱) تصمیم‌گیری گروه را مورد حمایت قرار می‌دهند و معتقدند که تصمیم‌گیری توسط گروه به دلایل زیر بهتر است:

الف: بنظر می‌رسد که گروه راه حلهای ریسک پذیرتری را نسبت به افراد در مواجه با مسائل موجود در شرایط عدم اطمینان انتخاب می‌کند.

ب: بنظر می‌رسد که تصمیم‌گیری گروه در مسائلی با قسمتهای متعدد و حساس در تقسیم کار بهتر می‌باشد.

ج: بنظر می‌رسد که گروه های ترکیبی یا نامتجانس[۸] نسبت به گروه های متجانس[۹] بهتر عمل می‌کنند.

پاینه[۱۰] و کوپر[۱۱] (۱۹۸۱) اضافه می‌کنند: گروه‌ها می‌توانند آسیب شناسیهای متعددی را نشان دهند. گروه‌ها می‌توانند تدریجی و ریسک پذیر باشند و موجب فشارهایی در زمینه تطبیق و یکنواختی بوده و مشکلات – هماهنگی را مطرح سازند. با وجود این، گروه ها نسبت به افراد پراکنده به منابع بیشتری دسترسی دارند و می‌توانند بسرعت ارتباطات را در بین قسمتهای مختلف ساختار پیچیده تسهیل کننده و حتی ممکن است خلاق شوند». بطور خلاصه، گروه ها بسیاری از روشها همانند افراد عمل می‌کنند. با وجود این هر چه انسجام یک گروه بیشتر باشد احتمال نگهداری اعضاء بکارگماری اعضاء هدف‌گذاری در سطح بالا و احتمال موفقیت آن بیشتر می‌شود. چرا که موفقیت گروه در گروه تعاملات بی پرده و آزاد میان اعضاء می‌باشد (لی و شو[۱۲] ۱۹۸۲) لذا مشارکت، بخشی را در فرایند گروه ایفا می‌کند.

زاندر (۱۹۷۹) به دو دسته مشکلات رویه‌ای اشاره می‌کند که در کارایی فرایند مربوط به تصمیم‌گیری گروه مشارکتی دخالت می‌کنند. این عوامل عبارتند از:

  • تعاملات ناکامی در بین مشارکت کنندگان بواسطه ترس از عدم پذیرش و نگرانی درباره عدم تایید، تمسخر جدی، ترس از تلافی، عدم اعتماد و ارتباطات مخالف .
  • پریشانی بوجود آمده بواسطه دیدگاه های متنوع میان اعضاء

با توجه به وضوح مشکلات فوق الذکر، تعدادی از محققین برای گروه موثر در تصمیم‌گیری پیشنهاد می‌کنند که گروه باید محیط هماهنگی را بوجود آورد. هماهنگی میان گروه‌ها می‌تواند به طریق زیر افزایش یابد:

  • زمانی که هر یک از اعضاء مشاهده کنند که اعضاء دیگر مقاصد و فعالیت‌ها را مورد پذیرش قرار می‌دهند (مالاند رو[۱۳] و بارکر[۱۴] ۱۹۸۲).
  • زمانی که هریک از اعضاء از فشارهای اجتماعی تبعیت می‌کنند که منجر به پشتیبانی استاندارد‌های بخشها می‌شود و آنها را هدایت می‌کنند (مودی[۱۵] ۱۹۸۳).
  • زمانی که هر عضوی آماده می‌شودکه علائق خودرا فداکند (هلال[۱۶] و بران[۱۷] ۱۹۸۱)
  • زمانی که اعضاء در مجاورت نزدیک به هم قرار می‌گیرند تمایل قوی برای تحقق موفقیتهای گروه شکل می‌گیرد (کلی[۱۸] و کازان[۱۹]۱۹۸۰، به نقل از رادمنش، ۱۳۸۱، ص ۲۸).

کانتر (۱۹۸۳) به واژه Festinger تحت عنوان غیر قابل تفکیک» اشاره می‌کند، تفکیک ناپذیر حالت روانی اعضایی است که فردیت خود را گم کرده‌اند برای اینکه با آنها در داخل گروهشان بطور یکنواخت و نه به عنوان افراد منحصر بفرد رفتار می‌شود. همانند موقعیت تفکر گروهی، نیاز معینی برای ایجاد تعادل میان آزادی فردی برای مشارکت و جمع گرایی گروهی در تصمیم‌گیری و جود دارد. تک تک اعضاء گروه باید خود آگاهی‌شان را حفظ کرده ارزشیابی از کار خودشان را پائین نیاورند و این نگرانی را از خود دور کنند که دیگران چگونه او را ارزشیابی می‌کنند.

شاو[۲۰] (۱۹۷۶) بیان می‌کند که هر چه اندازه گروه بزرگ تر باشد بی هویتی فردی بیشتر می‌شود و بطور واضح هر چه درجه بی هویتی فردی بیشتر باشد مشارکت واقعی و روان شناختی کاهش بیشتری می‌یابد.

کتز[۲۱] و کان[۲۲] (۱۹۷۸) در ارتباط با متعلقات گروه بیان می‌کنند: هنگامی که طیف مهارتهای مورد نیاز اعضاء گروه بدین ترتیب است که همه اعضاء می‌توانند تمام مهارتها را بدون داشتن یا خواستن برای داشتن آنها قرار گیرند و همچنین می‌توانند کسب آنها را بخواهند، ثبات گروه بطور آسانتر حفظ می‌شود… به عبارت دیگر هر چه دامنه اختلافات در مهارتها بیشتر باشد برقراری ارتباط میان اعضاء و ایجاد انسجام در گروه پیچیده تر و سخت تر می‌شود.

در موارد مشابه، هر چه اختلافات کمتری در موقعیت و منزلت داخل گروه وجود داشته باشد ساختار داخلی گروه استوارتر و احتمال پذیرش رهبریت داخلی توسط اعضاء بیشتر می‌شود، در نهایت زمانی که اعضاء گروه های کوچک در حوزه کاری خود نمی‌توانند در مدت طولانی با گروه کاریشان هماهنگ باشند، این بی علاقگی باید قادر باشد که موجبات جابجایی افراد جهت بگارگیری در گروه های کاری کوچک در وظایف مشابه را فراهم نماید.

این موضوع عامل مهمی در فرایند تصمیم‌گیری مشارکتی است. اعضاء گروه با مهارت کمتر، احتمال دارد کمتر مشارکت کنند یا ممکن است مشارکت کنند ولی اعضاء دیگر را مایوس می‌کنند.

درحقیقت نایتینگل بحث می‌کند که در برخی موارد ممکن است نه فقط ناامیدی بلکه حتی از خود بیگانگی نتیجه شود. شاو (۱۹۷۶) در ارتباط با فرایند رهبری و گروه می‌گوید: هنگامی که گروه بزرگ تر می‌شود مطالبات برای نقش رهبری بزرگتر و بیشمارتر و تحمل برای هدایت رهبری فعالیت‌های مربوط به گروه بزرگتر می‌شود. بعلاوه هر چه گروه بزرگتر باشد مشکلات بیشتری در رسیدن به اجماع[۲۳] وجود خواهد داشت اما به کاهش، احتمال انطباق بیشتری وجود خواهد داشت یوکل[۲۴] (۱۹۸۹) (شاو ۱۹۷۴). بررسی بسیار خوبی از رفتار گروهی کوچک و مسایل کلیدی مرتبط به مطالعه ما در ارتباط با مشارکت گروه ارائه می‌دهد:

اندازه ایده ال برای فعالیت‌های گروهی موثر بین ۷- ۵ نفر است. این گروه بیشتر از حاصل جمع قسمتهای آن نمی‌باشد ولی البته از حاصل جمع قسمتهای آن متفاوت است افراد در موقعیت گروهی به سبب جذبه شخصی، اهداف گروهی جذاب، تعاملات اجتماعی و فعالیت‌های گروهی مشتاقانه، بطور متفاوتی رفتار می‌کنند… .

اعضا کمیته‌ها و گروه های دیگر که در محلی ویژه همدیگر را ملاقات می‌کنند بطور منظم در برخی موقعیت‌ها و صندلیهای داخل اتاق یک جای اختصاصی می‌گیرند.

این ویژگیهای رفتاری گروه عبارتنداز:

  • محیط فیزیکی
  • مشخصات اعضاء گروه
  • ترتیب گروه
  • ساختار گروه
  • وظایف گروه

محیط فیزیکی شامل: قلمرو و فضای شخصی، ترتیبات فضایی و شبکه‌های ارتباطی… .

مشخصات اعضاء گروه شامل: مشخصات بیو گرافی (ویژگیهای فردی مانند: سن، جنس، اندازه فیزیکی، توانای و مشخصات شخصیتی مانند یکدلی، تسلط، ابراز وجود، جامعه پذیری و…)

ترتیب گروه شامل چیزهای مانند:انسجام، سازگاری، عدم تجانس و…

ساختار گروه می‌تواند بواسطه تنوع ابعادی مانند: وضعیت نقش، ساختار نقش و ساختار رهبری متفاوت شود.

مه یر[۲۵] (۱۹۷۰) تاکید می‌کنند که کیفیت و پذیرش ابعاد اساسی در تصمیم‌گیری هستند. ابعاد کیفیت به خصائص عینی مانند: آیا آن با واقعیات عینی برابر است؟» اشاره دارد و ابعاد پذیرش به درجه پذیرش اشاره دارد که با آن گروه باید تصمیم را بپذیرد و اجرا کند. مه‌یر آنچه را که صرفاً در تصمیم‌گیری گروهی مهم است با پیشنهاد موارد زیر مشخص می‌سازد:

به طور متوسط، هر چه مشارکت اعضاء در مباحثات بیشتر باشد آنها کوشش و نفوذ بیشتری بر روی تصمیمات دارند و همچنین کوشش برای نفوذ بیشتر به نفوذ واقعی بیشتر منجر می‌شود. نه میزان مشارکت و نه فرصت برای مشارکت هیچ کدام به اندازه توانایی افراد در گشودگی در انعکاس تصمیمات اهمیت ندارد.

بنابراین جلب نظرات هم اعضاء گروه باید پذیرش تصمیمات گروه را افزایش دهد و ممکن است حتی کیفیت آنها را هم بهبود بخشد. میزان مشارکت تمان اعضاء در بحث حل مساله بنظر می‌رسد برای پذیرش تصمیم گروه غیر مهم باشد. اعضاء گروه برای بیان نظراتشان در خصوص راه حلهایی جهت افزایش پذیرش و بهبود کیفیت تصمیمات گروهی مورد تشویق قرار گیرند.

شولر (۱۹۸۰) واژه‌هایی مانند: تصمیم گروه، رهبری دموکراتیک و نظارت مشارکتی را مورد بحث قرار می‌دهد که جایگاه مهمی در موضوع روابط انسانی دارند این واژه‌ها بر سبکهای نظارتی اشاره دارد که به زیر دستان امکان می‌دهد در حد قابل توجهی، نفوذ بر تصاویر تصمیماتی داشته باشند که از آنها متاثر می‌شوند.

وروم و یتون (۱۹۷۳) این چنین بحث می‌کنند:

در این مطلب برای تحقیقان آینده اهمیت دارد که به دنبال مسائلی فرای اثبات موثر بودن مشارکت را بکند و به دنبال تعیین کردن شرایطی که تحت آن شرایط، مشارکت بیشتر با کمتر جواب می‌دهد . کارآمدی مشارکت هم بعنوان روش مدیریتی و هم بعنوان مفهوم روانشناسی اجتماعی می‌تواند از طریق شناخت بعدی در خصوص موقعیت‌هایی افزایش یابد که تحت آن شرایط، تاثیر مشارکت بر هنجار‌های گروهی، کیفیت تصمیم و درگیری خود حداکثر و حداقل می‌شوند . بجای سوال درباره اینکه آیا مشارکت دز تصمیم‌گیری موجب افزایش بهره‌وری می‌شود؟ و یا آیا مشاغل یکنواخت و تکراری، رضایت شغلی را تحت تاثیر قرار میدهد؟ ما نیاز داریم که سوال کنیم تحت چه شرایطی این آثار حداکثر و یا حداقل می‌شوند؟».

بطور خلاصه، طبق ادبیات روان شناسی اجتماعی، روابط معنی داری میان مشارکت با فرایندهای گروهی و بروندادهای گروهی وجود دارد. با وجود این، مشارکت فقط یکی از عوامل معنی دار در اثر بخشی گروه است. مشارکت بوسیله محیط فیزیکی گروه، مشخصات گروه، ترکیب گروه، ساختار گروه، ساختار رهبری و ساختار وظایف تحت فشار قرار می‌گیرد. افزون براین پیچیدگی، همچنین بوسیله شخصیت‌های افراد و انگیزش آنها، فرهنگ سازمانی، جو سازمانی و محیط خارجی تحت نفوذ قرار می‌گیرد و این موضوع کمی شگفت انگیز است که تعیین قلمرو و تاثیر مشارکت که بر روی رضایت فردی، عملکرد سازمان، بهره‌وری و سود بخشی اثر می‌گذارد کار مشکلی است. بعلاوه برای محیط سازمان متوازن و افراد متعادل همچنین لازم است که فرایندهای گروهی متعادل برای موثر بودن مشارکت وجود داشته باشند.

[۱]. Zander

[۲]. Juzzo

[۳]. majority role

[۴]. Juecther

[۵]. Structure-conen siveness

[۶]. Jewell

[۷]. Reitz

[۸]. Heterogenous group

[۹]. Homogenous group

[۱۰]. Payne

[۱۱]. Cooper

[۱۲]. Lee- sehuler

[۱۳]. Malandro

[۱۴]. Barker

[۱۵]. Moody

[۱۶]. Halal

[۱۷]. Brown

[۱۸]. Kelly

[۱۹]. Kazan

[۲۰]. Shaow

[۲۱]. Katz


پایان نامه : مشارکت در تصمیم گیری

مشارکت در تصمیم گیری:

یعنی ادراک هر فرد از میزان نفوذی که بر تصمیم‌گیری دارد در مقایسه با میزان نفوذ واقعی وی در تصمیم‌گیری (وروم ۱۹۵۹) .

اگرچه همزمان با پیدایش گروه‌های انسانی و سازمانها، موضوع مشارکت مورد توجه قرار گرفت ولی، تا مراحل اولیه انقلاب صنعتی در سالهای آغازین قرن نوزدهم به این موضوع اهمیت زیادی داده نمی‌شد. تحقیقات و بررسیهای فردریک تیلور ولیلیان گیلبرت سبب شد تا اهمیت مدیریت در اداره امور روشن شود. گذشت زمان و تغییرات علم و فن آوری سبب پیدایش تغییر در تفکرات مدیریتی شد تا اینکه اندیشه مدیریت مشارکتی » مطرح و به شکل‌های گوناگون نمایان شد. (بختیاری، ۱۳۷۸، ص ۲۰)

با مطالعات محققانی مانند مازلو» چستر بارنارد و لیکرت سبک جدیدی در مدیریت بنام مکتب روابط انسانی » شکل گرفت، در این مکتب بر خلاف مکتب علمی، تاکید مدیریت بر بکار‌گیری قالب افراد، علاوه بر دست آنان است .کارکنان احساسات، نیازها و مطلوب‌ها و رضایت مندیهای دارند که مدیریت باید آنها را درک کند و بر خورداری متناسب با آن انجام دهد (بختیاری ۱۳۷۸، ص ۱۳ -۱۲ )

بررسی‌های زیادی انجام شد که از آن جمله پروژه تحقیق‌هاثورن مربوط به شرکت وسترن الکترونیک شیکاگو در سالهای پایانی دهه ۱۹۲۰ است که نقطه عطف تازه‌ای را در تحول اندیشه‌های مدیریت و ارائه نظرات گوناگون درباره یک سبک نوین مدیریتی به عنوان مدیریت مشارکتی بوجود آورد. طرح سلسله مراتب نیازهای مازلو در ارتباط باعث انگیزش افراد و ی نیاز‌های آنان نشان داد که در مرحله از این سلسه مراتب بکارگیری شیوه مدیریت مشارکتی را می‌توان به عنوان یک عامل انگیزاننده قوی مطرح کرد.

مطالعات مشهور فرنچ و کوچ[۱] در کارخانه لباس دوری هی‌وود (۱۹۴۸) روشن کرد که مشارکت کارکنان در تصمیم گیریها، می‌تواند در تغیر نگرش و همچنین در کاستن از مقاومت آنها در تغییر، موثر باشد (رنجبر، ۱۳۷۸، ص ۴۹)

مطالعات انجام شده توسط تانینیوم و مساریک انجام گرفت، نشان داده شد که مشارکت افراد در طراحی به منظور کاهش هزینه سبب می‌شود کارمندان خود را در حل آن، مسئول بدانند؛ در نتیجه، تولید افزایش یافته و به کیفیت کالا نیز افزوده شد. استعفا و غیبت و کم کاری کاهش یافت و هماهنگی بیشتری میان مدیریت و اتحادیه کارگری پدید آمد (رنجبر، ۱۳۷۸، ص ۴۹)

تحقیق دیگری که در یک کارخانه هشت هزار نفری در احمد آباد هندوستان و حل یک دوره هفت ساله انجام گرفت. رایس پیشنهاد کرد که کارگران با یکدیگر همکاری و تشریک مساعی داشته باشند. اجرای این طرح نشان داد، در حالیکه تغییرات فن آوری و ساختاری بطور معمول با مقاومت و مخالفت کارکنان روبرو می‌شود ولی مشارکت افراد در امور می‌تواند تاثیر بسزایی در کاهش مقاومت در برابر اینگونه تغییرات مهم داشته باشد
(رنجبر، ۱۳۷۸، ص ۵۰-۴۹).

پس از جنگ جهانی دوم، بحث مشارکت کارکنان در اداره امور واحد‌های اقتصادی مطرح شد و تنها بتدریج باعث شد کیفیت کار و محصول بهبود یابد، بلکه با رواج نظامهای چون نظام پیشنهادات حلقه‌های کیفی و تیمهای خود گردان، سازمانها توانستند خود را با تحولات پر شتاب محیطی سازگار کنند. بدین ترتیب استفاده از نظام مشارکت کارکنان در شرکتها و موسسات صنعتی کشور‌های غربی و ژاپن متداول شد و موفقیتهای زیادی را به ارمغان آورد. مدیریت مشارکتی در ایران برای اولین بار در ایران، (۱۳۶۶) به وسیله برخی از متخصصان زیر پوشش مرکز خدمات خود کفایی ایران بعنوان یکی از راه های موثر جهت افزایش بهره‌وری در جامعه ایران شناخته شد. (رنجبر، ۱۳۷۸، ص ۵۰)

در مجموع بررسیهای بعمل آمده از تحقیقات‌هاثورن در دهه۱۹۳۰ تا کارهای (کرت لوین) و همکارانش در دهه‌های (۱۹۴۰،۱۹۵۰) در شرکت‌ هاروود و سپس در دهه‌های (۱۹۷۰،۱۹۶۰) در شعبه تازه خریداری شده ولدون تا کارهای مارک فرو همان در شرکت آ.ر.جی.باری، در دهه (۱۹۷۰) و در شرکت کیتلی اینسترونتز در دهه (۱۹۸۰) می‌توان به یک نتیجه‌گیری کلی رسید و آن اینکه مدیریت مشارکتی می‌تواند نقش بسزایی در مدیریت بهینه منابع انسانی داشته باشد. (رنجبر، ۱۳۷۸، ص ۵۰).

 

۱-۲-۲۱۱ بررسی‌های مربوط به رشته‌های مختلف علمی

هدف این بخش انجام مطالعه کلان در خصوص ادبیات بین رشته‌های مختلف علمی به منظور شناسایی اهمیت مشارکت در تصمیم‌گیری در محیط سازمان می‌باشد. این بررسی به سه دسته تقسیم می‌شود

  • پیشینه روان شناسی صنعتی و سازمانی
  • پیشینه روان شناسی اجتماعی
  • پیشینه رفتار سازمانی

 

۱-۱۱-۱-۲-۲پیشینه روان شناسی صنعتی و سازمانی

حوزه روان شناسی صنعتی و سازمانی بسیار وسیع است (همانند حوزه رفتار سازمانی) ولی در این بررسی رابطه بین مشارکت در تصمیم‌گیری و روان شناسی مد نظر می‌باشد. طبق نظر آندرو کمپل[۲] (۱۹۸۴) مدیران نمی‌توانند بطور موثر مدیریت بکنند بلکه اینکه از فرهنگ مشترک آگاهی داشته باشند. مفهوم فرهنگ مشترک می‌تواند به عنوان نگرشها، ارزشها، باورها، انتظارات افراد در داخل سازمان تعریف شود. این مطلب همچنین یک دیدگاه جامعه شناختی است که چگونگی رفتار افراد در گروه های تحلیل می‌کند، فرهنگ مشترک مشتمل است بر:

  • چشم انداز و هدف سازمان
  • ساختار سازمان
  • فرایند‌های ارتباطات رسمی و غیر رسمی
  • ارتباط کارکنان با سازمان
  • سیستم‌های انگیزشی و پاداش
  • و نهایتا طرح سازگاری این عناصر با هم.

کمپل معتقد است که اگر سازمانی می‌خواهد سطح کارایی و اثر بخشی را بهبود ببخشد باید تلاش لازم را برای ایجاد یک گرایش یا تغییرات فرهنگی مبذول نماید. منظور این است که ارزشهای مختلف، باورها، انتظارات و نگرشها در طراحی شغلی مد نظر قرار گیرد. به منظور مناسب کردن هر نوع بر نامه ارتقاء بهره‌وری، برای ویژگی خودش و سازمان باید سبک مشارکتی عملیاتی مورد توجه قرار گیرد.

شین[۳] (۱۹۸۴) اشاره می‌کند: سازمان باید یک فلسفه کلی داشته باشد تا براساس آن توانایی گفتن انتظارات از کارکنان را داشته باشد. سازمان باید کارکنان را به مهارتهای اجتماعی، تصمیم‌گیری و حل مساله مجهز کند و به آنها اجازه دهد که خودشان را بطور مناسبی در داخل سازمان هدایت کنند. ضمن اینکه سازمان بر تفویض اختیار و مسئولیت‌پذیری تاکید دارد افراد را برای کار در گروه نیز تشویق می‌کند.

کلب[۴]، روبن[۵] و مک اینتایر [۶] (۱۹۸۴) در رابطه با مشارکت می‌گوید:

مدیریت مشارکتی[۷] بیشتر بعنوان ابزار مثبتی برای ارتقاء کارکرد سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. افرادی که در تصمیم‌گیری درگیر می‌شوند نه تنها احساس رضایت بیشتری می‌کنند بلکه ارتقا اطلاعات و قابلیت‌های حل مساله ناشی از فرایند مشارکتی، موجبات کار آمدی و اثر بخشی بیشتری را فراهم می‌آورند.

کلب، روبن و مک اینتاینر (۱۹۸۴) نظر سیستم های باز سازمانی را مورد بحث قرار می‌دهند و معتقدند که اگر سازمانی می‌خواهد زنده بماند باید با محیط خود سازگاری پیدا کند، بنظر آنها کارکرد سازمانی بدون مطالعه ارتباطات محیط سازمان نمی‌تواند درک شود و این موضوع به تئوری اقتضایی سازمان منجر شده است که در آن هیچ بهترین روشی برای اداره سازمان وجود ندارد.

هنگامی که نظریه سیستم های باز سازمانی و رویکرد توسعه سازمان برای درک فرهنگ سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرند، شیو‌ه‌های مشارکتی معنی دار می‌شوند. زمانی که فرهنگ سازمانی درک می‌شود احتمال شیوه‌های مشارکتی موفقیت آمیز افزایش می‌یاید.

در ارتباط با گروه‌ها این محققین توضیح می‌دهند. ماهیت گروه ویژگی تاثیر آن بر بالندگی اعضاء را تعیین می‌کند. ارزشها، پایداری ارزشها، جو گروهی و ماهیت تطبیق مورد در خواست گروه تعیین می‌کند که آیا گروه احتمالاً اثر مثبت یا منفی بر روی گروه یا رفتار اعضاء آن را داشته باشند یا خیر؟

ویژگی‌ها و مشخصات عملکردی یک گروه موثر ایده آل عبارتند از:

  • مهارت‌های اعضاء در رهبری و تمایلات بین اعضاء
  • گروه‌های که عمر آنها آنقدر زیاد است که می‌توانند روابط کاری آرامی را ایجاد کند.
  • اعضاء وفاودار
  • اهداف و ارزشها کامل و مرتبط
  • پیوستگی موزون و هماهنگ با گروه های بیرونی
  • ارزشهای قابل قبول مهم
  • اعضاء بر انگیخته شده در سطح بالا که توسط ارزشهای اصلی وفادار مانند تعاملات حمایتی
  • رهبری خوب
  • کمکهای گروه برای اعضاء
  • اعضاء همکار خلاق و اعضاء نو آور
  • مطابقت سازنده
  • ارتباط صریح و باز
  • نفوذ و پذیرش عقاید
  • و آزادی و امنیت

کلب، روبن ومک اینتایر اهمیت رهبر خوب را مورد تایید قرار می‌دهند خصائص رهبر خوب از نظر آنها بدین شرح است:

  • خوب گوش دادن
  • صبور بودن
  • پذیرش مسولیت و انتقاد برای اشتباهات
  • اعطاء فرصت برای اعضاء جهت بیان نظرات
  • تحمیل نکردن تصمیمات بر گروه
  • مطرح کردن مشارکتهای افراد بصورت سؤالات یا عقاید
  • هماهنگ کردن شرایط برای دیگران جهت مساعدت در امر رهبری

 

تاچ[۸] و گرانت[۹] (۱۹۸۲) در مطالعه خودشان درباره مشارکت از دیدگاه روان شناسان توضیح می‌دهند. که بعضی از روانشناسان تغییر سازمانی و تغییر فردی را از یکدیگر جدا نمی‌سازند.

تمام افراد هنگامی که در کار مشارکت می‌کنند، یاد می‌گیرند، رشد می‌کنند و خودشان را ء می‌کنند و رضایت و پاداش از کار را همانطوریکه انتظار می‌رود بدست می‌آورند. در غیر اینصورت افراد احساس از خود بیگانگی، استرس، بی قدرتی، بی معنایی و فقدان باز خورد می‌کنند که منجر به یاس و حتی بد بینی می‌شود. چون اساس سازمان را کارکنان تشکیل می‌دهند. لذا سازمان بدنبال آن است که در امر توسعه سازمانی آنان را مشارکت دهد. این محققین در خصوص مفهوم مشارکت دیدگاه های دارند و استدلال می‌کنند: مشارکت کارکنان» یک مفهوم با چند بعد بر جسته است.

و مشارکت کارکنان اشاره می‌کند به :

  • هدف‌گذاری بوسیله گروه های کاری
  • طراحی مشاغل
  • باز بینی و برنامه ریزی
  • تیم سازی
  • اختیارات شغلی
  • خط مشی‌گذاری
  • سازمان موازی و یا افقی
  • مشاوره
  • قدرت و مالکیت

ما بواسطه مشارکت فرصتهایی را برای تصمیم‌گیری بر شغل و درباره آن منظور می‌کنیم. تاچ و گرانت (۱۹۸۲) همچنین تاکید می‌کنند که اهداف راهبرد‌های مشارکتی باید بر زنجیره فرماندهی در سازمان غلبه کند و عواملی را جهت تعیین چگونگی انجام کار به کارکنان ارائه نماید. این داده‌های کلیدی در رابطه با تغییرات، مد نظر قرار می‌گیرند. رویکرد‌های مشارکتی از این مطلب نشأت می‌گیرند که هنگام تحمیل نوآوریها از بالا، مقاومت ایجاد می‌شود. مشارکت از یک پایگاه اطلاعاتی جهت شکل دهی دانش در خصوص تکنولوژی تغییر و اختیاراتی برای انجام بهتر شغلی استفاده می کند. در حقیقت این مولفین توصیه می‌کنند که مشارکت (فرصتهای برای طرح ایده‌ها و اجراء) باید اجزا تفکیک ناپذیر مدل مدیریتی ریشه درخت باشد.

مشارکت باید اساس دانش مشارکت کنندگان را افزایش داده و مفهومی از ایجاد صلاحیت و باور فردی را پرورش دهد که آنها می‌توانند وجود افتراقی را بوجود آورند. فرصتهایی برای ایجاد ایده‌ها بدین معنی است که سازمان باید جو اعتماد را پرورش دهد. کارکنان باید همچنین احساس کنند که نظرات آنها جدی گرفته می‌شود.

این بدان معنی است که نه تنها، گاه برای تلاشهای مشارکتی باید ارزش قائل شد بلکه ساختار سازمانی باید امکانات لازم را جهت ایده‌ها و عقاید فراهم سازد.

پیشتر، هرگونه تلاش برای تغییرات داخل سازمانی با درگیری تمام سطوح مشارکت کنندگان احتمالا بهتر انجام شده است، با وجود این، تصور گروه‌های حل مساله که در آن مشتریان، کارکنان، مدیریت میانی و مجریان در یک موقعیت برابر یا متعادل قرار می‌گیرد به اندازه کافی افراد را متاثر می‌سازد تا تلاشهای بیشتری را برای تغییرات از خود نشان دهند. آنچه مورد نیاز است، تعامل اولیه مربوط به گروه‌های ناسازگار ابتدایی به منظور گسترش اثر راهبرد مشارکتی می‌باشد (مه یر[۱۰] و ورسر[۱۱] ۱۹۸۲، به نقل از رادمنش، ۱۳۸۱، ص ۲۴).

علاوه بر تعادل افراد، روان‌شناسان همچنین رفتار گروهی را با بهره گرفتن از روش های مانند: زمینه‌یابی، نظر سنجی و مشاهده زمینه‌یابی آزمون میکنند. نظر سنجی از جذابیت ویژه‌ای برخوردار است. نظر سنجی در جایی اتفاق می‌افتد که اعضاء گروه سلیقه‌هایشان را با یکدیگر در موقعیت‌های ویژه ارزیابی می‌کنند (مورنو[۱۲] ۱۹۸۳). همانطوریکه مورنو توضیح می‌دهد: برخی افراد رویکرد مشارکتی را ترجیح می‌دهند و برخی دیگر ترجیح می‌دهند که کارهایی را خودشان انجام دهند.

مورنو در بحث تصمیم گروه و رهبری پیشنهاد می‌کنند: تصمیمات گروه (مشارکتی که به شکل منطقی انجام می‌شود) روشی از کنترل توسط رهبریت است که از طریق:زور، نظم گروه از طریق فشار اجتماعی، داشتن انصاف برای شغل و اعضاء گروه، تطبیق نگرشهای متضاد، اجازه به گروه جهت استحکام این ایده که گروه به بهترین وجهی معظلات راحل می‌کند، اجازه جولان دادن به حقایق، تفکر جمعی[۱۳]، حل مساله مشارکتی[۱۴]، دادن فرصت به اعضاء برای مشارکت در چیزهای مرتبط به خود آنها، مهارت و احترام افراد نسبت به یکدیگر را تامین می‌کنند.

از این رو، رهبریت بخش مهمی در مشارکت روان شناختی ایفا میکند. پیشنهاد تصمیم گروه این نیست که رهبران، کنترل را واگذار کرده و نظم را نادیده گیرند و به افراد هر آنچه را که می‌خواهند بدهند و یا سازمان را به کارکنان واگذار کنند بلکه، فرصتهای به اعضاء گروه داده می‌شود که در تصمیم‌گیری و حل مساله مشارکت شرکت و سهمی در آن داشته باشند.

مه یر (۱۹۸۲)، نیاز برای رهبری مشارکتی تر را بویژه در این دوره مورد تاکید قرار می‌دهد که فلسفه تمرکز قدرت نه تنها در محل کار بلکه همچنین در مدرسه و خانه مورد سوال قرار می‌گیرد. نیاز برای وابستگی میان کارکنان و میل به حداقل رساندن تفاوتهای موقعیتی بنظر می‌رسد که با هر گذر زمان قویتر می‌شود. اشکال متنوع مدیریت مشارکتی بعنوان یک نتیجه از این تغییرات فرهنگی، محبوبیت بسیاری رادر سالهای اخیر کسب کرده است تغییراتی مانند:

  • تیمهای مشارکتی کارکنان[۱۵]
  • دوایر کیفیت[۱۶]
  • مدیریت ماتریسی[۱۷]
  • کمیته‌های کاری [۱۸]

شین (۱۹۸۴) با مراجعه به تئوریهای رهبری و مشارکت، مولفه‌های موقعیت رهبری را به شرح زیر بیان می‌کند:

  • مشخصه‌ های واقعی رهبر و ادراک از خود
  • مشخصات رهبری وظیفه‌ای واقعی و ادراک از برخورد وظایف / موقعیت بر تشخیص موقعیت رهبری و مشخصات واقعی رهبر در رفتار واقعی رهبر و نهایت در نتایج واقعی متجلی می‌شود.

این مطلب با دیگر نظریه‌های رهبری مانند نظریه : رهبری اقتضایی فیدلر[۱۹] (تاکید بر رهبر)، نظریه اقتضای وروم[۲۰] (تاکید بر وظیفه/ موقعیت)، نظریه رهبری موقعیتی هرسی و بلانچارد[۲۱] (تاکید بر زیر دستان) مدل شماره یک استبدادی / مدل شماره دو مشارکتی آرگریس[۲۲] (تمرکز بر رفتار رهبر) گره  می‌خورد که هر کدام بطور جداگانه توضیح داده خواهد شد.

بدین ترتیب رهبری و مشارکت تا حدودی مرتبط می‌باشند (مخصوصاً در ارتباط با درجه از مشارکت). با وجود این، عوامل دیگر همچنین با درجه‌ای از مشارکت تماس دارند همانگونه که برنستین (۱۹۸۰) بیان می‌کند: درجه مشارکت مناسب برای تعیین یک حوزه تصمیم در زمانی خاص نه تنها وابسته است به اینکه تا چه حد مساله ساختار یافته است و اینکه چه کسی چه اطلاعاتی دارد بلکه همچنین شرایط ی و سوسیومتریک توصیف کننده ماهیت اساسی سازمان بر آن اضافه می‌شود و اینکه آیا ما درباره تهای سازمان محیط کار یا خودکار بحث می‌کنیم».

بطور مختصر روان شناسان بررسی جنبه‌های مهم متعددی را به دلیل اهمیت موضوع مورد تاکید قرار می‌دهند که عبارتند از:

الف: درک فرهنگ سازمانی و اطمینان از اینکه آن، فرایند مشارکتی را پشتیبانی می‌کند.

ب: اطمینان از اینکه جو سازمان و ساختار مناسب هستند.

ج: اطمینان از اینکه ارزشهای گروهی و ارزشهای سازمانی متجانس هستند.

د: اطمینان از اینکه رهبریت پشتیبان و حامی است.

ه: اطمینان از اینکه افراد در یک مجموعه استرس زا، احساس بی قدرتی، بی معنایی، ناامیدی یا حتی بدگمانی و از خود بیگانگی نکرده و به دام نمی‌افتند.

و: اطمینان از اینکه شرایط کاری گروه موجب تسهیل مشارکت شده و اینکه نظرات افراد شنیده شده و جدی گرفته می‌شود.

بعلاوه فرآیندهای مشارکتی نمی‌تواند بطور عمومی و جهانی مورد استفاده قرار گیرد. این مساله مهم است که سازمان کارکنان متعادلی داشته باشد تا آمادگی لازم را جهت تسهیل مشارکت در محیط سازمانی کسب نماید.

[۱]. Franch, Kooch

[۲]. Ahrewcmpbell

[۳]. Schein

[۴]. kolb

[۵]. Ruben

[۶]. Mc intyre

[۷]. Participative managment

[۸]. Toch

[۹]. Crant

[۱۰]. Mayer

[۱۱]. Verser

[۱۲]. Moreno

[۱۳]. Podad thinking

[۱۴]. Cooperative problem solving

[۱۵]. Employee involve ment team

[۱۶]. Quality cireles

[۱۷]. Matrix mangment

[۱۸]. Work commitees

[۱۹]. Fiedler,s Leader – match theory


تعریف مشارکت» و مدیریت مشارکتی»

 

تعریف مشارکت امر مشکلی است زیرا این اصطلاح معنی یکسانی در بین فرهنگ‌های مختلف ندارد. به عبارت دیگر مشارکت در تصمیم‌گیری به صورت یک مفهوم واحد تصور می‌شود. اما به طریق مختلفی به عمل در می‌آید ( شیخ محمدی و تولیت زوار، ۱۳۸۴، ص ۳۹).

 

به همین علت است که افراد ادراک متفاوتی از مشارکت دارند. خیلی از پژوهشگران و نویسندگان بدون تعریف مشارکت در مورد آن صحبت می‌کنند و کم و بیش آگاهانه آن را در معانی مختلفی به‌کار می‌برند. شرجل (۱۹۷۰) می‌گوید مشارکت در تصمیم‌گیری در خیلی از کشورها یک مفهوم دل‌انگیز است، اما تقریباً بیشتر افرادی که این اصطلاح را بکار می‌برند به‌طور متفاوتی در مورد آن فکر می‌کنند بعنوان مثال بول دیبال (۱۹۸۹) تصمیم‌گیری مشارکتی در سطح گروه، و دپارتمان و سازمان را مشارکت ی می‌نامد و آن را از مشارکت اجتماعی» و مشارکت‌ مالی» متمایز می‌سازد. (شیخ محمدی و تولیت‌زواره، ۱۳۸۴، ص ۳۹).

 

فولان ۱۹۹۳ مشارکت را فرایندی می‌داند که افراد در گروه‌های تعامل، با ارتباط اثربخشی تلاش می‌کنند، با به میدان درآوردن توانایی‌های ذهنی و روحی خود برای مسأله و یا هدف خود راه‌حل یا راهبردهای مناسبی پیدا کنند (سرکارآرائی ۱۳۷۹).

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

مشارکت از دیدگاهی دیگر یعنی فهم و ادراک هر فرد از میزان نفوذی که بر تصمیم‌گیری دارد در مقایسه با میزان نفوذ واقعی وی در تصمیم‌گیری.

 

آنچه در تعاریف بالا مدنظر است تصمیم‌گیری است که بعنوان یکی از مؤلفه‌های مشارکت می‌باشد بطوری که می‌توان مشارکت را فراگرد تصمیم‌گیری تعریف کرد.

 

تعریف مشارکت براساس یکی از ابعاد مشارکت بطور جزیی درست است. آنچه که کمتر در این تعاریف به چشم می‌خورد عبارتست از تعریف مشارکت برمبنای تمامی ابعاد آن. بنابراین جا دارد با توجه به جنبه‌های مختلف مشارکت، به تعریف مجدد آن بپردازیم. با این دید، مشارکت را می‌توان فرایند درگیری کارکنان در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و تاکتیکی سازمان به حساب آورد که به صورت رسمی و غیررسمی در شکل مستقیم و غیرمستقیم و با درجه، سطح و حدود مشخصی اتفاق می‌افتد (رهنورد، ۱۳۸۵، ص ۲۴).

 

این مفهوم از مشارکت یک تعریف جامعی است که ضمن پوشش دادن نکات کلیدی در تعاریف قبلی، ابعاد مشارکت را نیز مورد تأکید قرار می‌دهد. این ابعاد شامل قلمرو، سطح، درجه، شکل، پایه و حدود مشارکت است. با تأکید بر درجه» مشارکت، این تعریف درجه نفوذ کارکنان در تصمیم‌گیری را لحاظ می‌کند. توجه به قلمرو» مشارکت، موضوع‌های تصمیم‌گیری را به حساب آورد که از تصمیم‌های تاکتیکی شروع و به تصمیم‌های استراتژیک ختم می‌شوند. با تأکید بر شکل» مشارکت هر دو شیوه مشارکت مستقیم و غیرمستقیم (مشارکت برمبنای نمایندگی) را در نظر می‌گیرد با توجه به حدود» مشارکت، دامنه افراد درگیر در سیستم مشارکتی و حدود درگیری اجتماعی آنها را در فرایند تصمیم‌گیری مدنظر قرار می‌دهد. با نگرش بر سطوح» مشارکت این تعریف سطحی (سطوحی) از سازمان را که در آن مشارکت اتفاق می‌افتد. به حساب می‌آورد و سرانجام این تعریف مبنای قانونی شکل‌گیری مشارکت را مورد لحاظ قرار می‌دهد که سازوکارهای رسمی و غیررسمی را دربر می‌گیرد. (رهنورد، ۱۳۸۵، ص ۲۴).

 

 

 

 

۱-۲-۲۳ مفهوم مدیریت مشارکتی

 

مدیریت مشارکتی عبارت از به‌وجود آوردن فضا و نظامی توسط مدیریت که تمام کارکنان و مشتریان و پیمانکاران یک سازمان در روند تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و حل مسایل و مشکلات سازمان با مدیریت همکاری و مشارکت نمایند».

 

تأکید اصلی این نوع مدیریت بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان و مشتریان و پیمانکاران است و می‌خواهد از ایده‌ها، پیشنهادها، ابتکارات، خلاقیت‌ها و توان فنی و تخصصی آنها در حل مسایل و مشکلات سازمان در جهت بهبود مستمر فعالیت‌های سازمان استفاده کند. (شیخ محمدی و تولیت‌زواره، ۱۳۸۴، ص ۴۰).

 

آقای ماتسوشیتا در کتاب نه برای لقمه‌ای نان» تحت عنوان مدیریت مشارکتی» می‌گوید: کیفیت مدیریت، عامل تعیین‌کننده‌ای در هر بازرگانی است. به گمان من بهترین نوع مدیریت آن است که به کارمندان راه می‌دهد تا ضمن مشارکت در کار بتوانند بر پایه توان و ظرفیت خود به تحقق هدف‌های همگانی یاری دهند. درست از همان آغاز کار، خود من از روی آگاهی و به شیوه‌ای پایدار روش مدیریت مشارکتی را دنبال کرده‌ام.

 

یک مدیر اجرایی سخنور و کاردان ممکن است بتواند تنها بر پایه خصلت رهبری خردمندانه کارمندان را به سوی کامیابی رهنمون سازد اما من هرگز نخواهم پذیرفت که یک مدیر تنها، گرچه بسیار توانا و نیرومند باشد، بتواند خود به تنهایی یک سازمان را بهتر از زمانی اداره کند که بر خرد کلی همه کسانی که نامشان در فهرست مزدبگیران شرکت ثبت است، تکیه کند. یک شیوه مدیریت منزوی و خودکامه که در اصل بر وجود یک شخص استوار است، نمی‌تواند دوام پیدا کند، به هر دلیلی که باشد، این مدیریت سرانجام باز می‌ایستد.

 

مدیریت استوار بر خرد همگانی کارمندان خیلی دلپسند به‌نظر می‌آید ولی این مدیریت را به آسانی نمی‌توان به کار بست. حتی چندان آسان نیست که آن را وصف کرد. در سراسر سال‌های خدمت خود، در پایگان ریاست شرکت یا ریاست هیأت مدیره شرکت ماتسوشیتا الکتریک، من در عمل از هر فرصتی برای رساندن این پیام که می‌خواهم شرکتمان به دست همه ما گردانده شود، استفاده کردم. من به سخنرانی کوتاهی دست می‌آزیدم که مفهومی چنین داشت:

 

فکر نکنید که این شرکت را من می‌گردانم. هر یک از شما در مدیریت آن نقشی دارید. برای ساختن منبعی از هوش و خرد در راه فعالیت‌های پربازده، در راه فرآورده‌ها و خدمات پس از فروش با کیفیت بهتر و سرانجام در راه مدیریت اثربخش و سودمند، ما به اندیشه‌ها، مهارت‌ و دانش هر یک از شما نیاز داریم. اگر بتوانیم اینگونه به کار بپردازیم، آینده خوبی در پیش خواهیم داشت.» (شیخ محمدی و تولیت‌زواره، ۱۳۸۴، ص ۴۱-۴۰).

 

 

 

۱-۲-۲۴ فلسفه مدیریت مشارکتی

 

مدیران علاقه‌مند به مدیریت به روش مشارکتی باید بدانند که از مشارکت کارکنان در امور مختلف سازمان چه‌منظوری دارند و ایجاد و اشاعه فرهنگ مشارکت در سازمان‌ آنها باید مبتنی بر چه معیارهایی باشد. در غیر این صورت و در صورتی که مدیریت ارشد یک سازمان تصویر روشنی از فلسفه مدیریت مشارکتی و پشتوانه نظری آن نداشته باشد، این سبک مدیریت در مراحل اجرایی از مسیر اصلی منحرف شده و سازوکار به‌وجود آمده عملاً منتج به نتایجی که از پیش مدیریت در پی آنها بوده، نخواهد شد. بنابراین لازم است، مبانی فلسفی در خصوص مشارکت را طبقه‌بندی کنیم تا امکان بهره‌برداری هر چه بیشتر از این سبک مدیریت فراهم آید.

 

۱-۲-۲۵ ابزار مدیریتی

 

از دیدگاه بهره‌وری، مشارکت روشی است برای کاهش واقعی هزینه‌ها، ناکارایی‌ها، کارشکنی‌ها و همچنین پیامدهای ناشی از نیتی در محیط کار. این دیدگاه به طور ساده در پی تسکین نیتی کارکنان و بهبود سلامت افراد از طریق ارتقای خلاقیت و احترام به خود است که فرض می‌شود مشارکت به همراه می‌آورد (لاک و شویجر، ۱۹۷۹؛ مک کارتی، ۱۹۸۹ به نقل از (شیخ محمدی و تولیت زواره، ۱۳۸۴، ص ۴۳-۴۲).

 

به عبارت دیگر، این دیدگاه در پی آن است که به ترویج کارایی و بهره‌وری بپردازد.

 

براساس این نگرش، برنامه‌های مشارکتی نوعاً در سطوح پایین استقرار می‌یابند و قلمرو مشارکت به‌طور محدود تعریف می‌شود تا اختیارات تصمیم‌گیری ویژه رهبری را شامل نشود. آنهایی که از دیدگاه ابزار مدیریتی» به مشارکت می‌نگرند، نگران تأثیر منفی مشکلات نیروی کار بر بهره‌وری و سود هستند. آنها مشارکت را به عنوان یکی از راهبردها برای تسکین نیروی کار پیشنهاد می‌کنند تا بتوانند محیط باثبات و صلح‌آمیری را بنا کنند. بررسی ادبیات مشارکت نشان می‌دهد که تصمیم‌گیری مشارکتی معمولاً پاسخ مؤثر افراد نسبت به کار را در پی دارد (لاک و شویجر، ۱۹۷۹؛ میلر و مانگ، ۱۹۸۶؛ کاتن، والرات و فروگات، ۱۹۸۸).

 

مطالعات تطبیقی (شرجل، ۱۹۸۱) نشان می‌دهد که از دهه ۱۹۷۰ به بعد برنامه‌های مشارکت کارکنان (گروه‌های کاری مستقل، تیم‌های خودگردان، حلقه‌های بهبود کیفیت، کمیته مشترک مدیریتی ـ نیروی کار) در سراسر جهان فراگیر شده است و هدف کلی این کوشش‌ها بهبود عملکرد سازمان‌ها، روابط کار و کیفیت زندگی کاری بوده است. کوهن (۱۹۸۵) یادآور می‌شود که کوشش‌های مدیریت مشارکتی بر این تصور پایه‌گذاری شده بود که نتایج چنین مشارکتی برای سازمان، کارکنان و در بعضی موارد برای جامعه مفید است.

 

به هر حال، تصمیم‌گیری مشارکتی به عنوان ابزار مدیریتی در سازمان‌ها بیشتر پذیرفته شده است. این نگرش بر کارایی، اثربخشی و رضایت تکیه می‌کند. محدودیت عمده این نگرش، وابستگی آن به مدیریت است. مدیر چنین برنامه‌های تصمیم‌گیری را به راه می‌اندازد و ترجیح می‌دهد که کارکنان در تصمیم‌گیری درگیر شوند. تعمیم چنین دیدگاهی به سازمان‌های بخش دولتی ایران که ماهیت غیرانتفاعی دارند، تاحدودی مشکل است. اما غالب سازمان‌ها و شرکت‌های خصوصی در ایران که به مدیریت مشارکتی روی آورده‌اند با چنین دیدگاهی اقدام به انجام این کار کرده‌اند.

 

 

 

۱-۲-۲۶ نظریه دموکراسی

 

نویسندگان پیشگام در زمینه مدیریت سازمان‌های صنعتی و تجارتی بر تمرکز قدرت تصمیم‌گیری در سطوح بالای مدیریتی تأکید داشتند. در مقابل، خیلی از نظریه‌پردازان سازمانی این فرضیه کلاسیکی را به نفع نظریه سهیم شدن در قدرت» رها کرده‌اند. دیدگاه دموکراسی، مشارکت کارکنان در تصمیم‌گیری را به‌عنوان ابزار توزیع قدرت در درون سازمان‌ها می‌نگرد.

 

سهیم شدن در قدرت، زیربنای دیگر نظریه‌های سازمانی نظیر اصل رهبری»، رابطه حمایتی» لیکرت (۱۹۶۷) و نظریه نوع‌آوری» مک گرگور (۱۹۶۰) را تشکیل می‌دهد. لیکرت، در مدل خود، کارایی شکل مشارکتی را مورد تأکید قرار می‌دهد که الگویی جدید از سهیم شدن در قدرت است. همچنین گفته مک گرگور (۱۹۶۰) در مورد نظریه Y نظام ارزشی جدیدی را منعکس می‌کند که جالب توجه‌تر از نظام ارزشی مدیریتی سنتی است که مک گرگور آن را نظریه X می‌نامد. این نظریه‌ها که به طور ضمنی تفاوت قدرت بین مدیران و غیرمدیران را مورد انتقاد قرار می‌دهند، اجرای نظریه دموکراسی را در محیط‌های کاری تشویق می‌کنند. مولدر (۱۹۷۱) کاهش تفاوت در قدرت بین سطوح مختلف در جامعه، در سازمان‌ها و در گروه‌ها را مطلوب تشخیص می‌دهد و تصمیم‌گیری مشارکتی را بهترین ابزار تحقق این هدف به حساب می‌آورد. علی‌رغم چنین ادعایی، شواهد پژوهشی (مولدر و وایک، ۱۹۷۰) نشان می‌دهد که مدیریت مشارکتی همیشه شکاف قدرت بین سرپرستان و زیردستان را کاهش نمی‌دهد. بعدها مولدر (۱۹۷۷) به این نتیجه رسید که مشارکت اگر بدون تغییر ساختار گروه به کار گرفته شود، ممکن است به جای کاستن از تفاوت‌های قدرت، ابزاری برای افزایش این نوع تفاوت‌ها باشد.

 

علاوه بر برابری قدرت، تصمیم‌گیری مشارکتی برای مدت‌های طولانی به‌عنوان ابزاری جهت ایجاد محیط‌های دموکراتیک مورد لحاظ قرار گرفته است. یک مکتب فکری که هم گرینبرگ (۱۹۷۵) و هم داچلر و ویلپرت (۱۹۷۸) به‌عنوان نظریه دموکراتیک» نام‌گذاری کرده‌اند، نه تنها مشارکت را ابزاری برای رسیدن به این هدف مورد توجه قرار می‌دهد بلکه خود آن را نیز هدف به حساب می‌آورد. این نگرش بر معیارهای روحی و ارزشی در محیط‌های کاری دموکراتیک که از طریق مشارکت ایجاد می‌شوند، تأکید می‌کند. به طور کلی نظریه‌پردازان دموکراسی، مشارکت در کار را جزء مهم ایجاد سازمانی دموکراتیک می‌دانند میسی و پیترسون، ۱۹۸۹).

 

دموکراسی سازمانی، عموماً به نظامی از مدیریت اشاره می‌کند که در آن، سازمان را افراد معمولی که اکثریت را تشکیل می‌دهند، هدایت می‌کنند. در قلب نظریه دموکراتیک سنتی این اعتقاد نهفته است که انسان‌های عادی ظرفیت حکومت عاقلانه را دارند. نظریه‌پردازان دموکراسی نظیر پیتمن (۱۹۷۰) تأکید می‌کنند که ظهور جو دموکراتیک در مجموعه‌ای سازمانی که رفتارهای مشارکتی را مجاز نمی‌داند، غیرممکن است. اگر با نظر انتقادی به این نظریه نگاه کنیم، باید گفت مدیریت کار ساده‌ای نیست که آن را به هوی و هوس افراد معمولی واگذار کنیم. نظریه دموکراتیک که حاکمیت افراد معمولی را مطرح می‌سازد، قاعده کاملی نیست. مدیریت برمبنای توده کارکنانی که با ویژگی‌هایی چون غفلت، غیرمنطقی بودن، بی‌علاقگی و احساسی بودن همراه است، یک نوع اتلاف منابع در سازمان به شمار می‌رود.

 

چنین نگرشی نمی‌تواند مبنای مناسبی برای مدیریت مشارکتی در سازمان‌های بخش دولتی که متولی امور عمومی هستند، باشد. البته از این نکته نمی‌توان غافل شد که تعدیل این نگرش در مفهوم ایجاد معیارهای روحی و ارزشی در محیط کار می‌تواند یکی از معیارهای فلسفی مدیریت مشارکتی باشد. به هر حال، همانند نگرش ابزار مدیریتی، نظریه دموکراسی نیز برای تعریف فلسفه مدیریت مشارکتی در بخش دولتی ایران کافی نیست.

 

 

 

۱-۲-۲۷ نگرش انسانی

 

متن کامل پایان نامه مدیریت : تعریف ساختار سازمانی و ماهیت آن

 

ساختار سازمانی موضوعی است که اکثر افراد در موقعیت­های کاری، کمتر در خصوص آن به تفکر می­پردازند. افراد هر روز به سر کار خود رفته و وظایف خویش را انجام می­ دهند اما در خصوص چگونگی سازماندهی سازمان نمی­اندیشند. ساختار سازمانی، هم برای سازمان و هم برای اعضای آن مفهوم و عاملی بسیار کلیدی تلقی می­شود که می­بایست به دقت در خصوص آن اندیشید. از این­­رو می­بایست به دقت در خصوص آن اندیشید. زیرا یکی از پیامدهای ساختار سازمانی، موفقیت ها و شکست­های سازمان و اعضای آن می­باشد (فونشن، ۲۰۰۷).

ساختار روش و رویه­ای است که به وسیله آن فعالیت­های سازمان تقسیم، سازماندهی و هماهنگ می­شوند. از این­رو ساختار به کنترل اعمال اعضای سازمان می­انجامد (رابینز و جاج، ۲۰۰۹؛ اعرابی، ۱۳۷۶). در واقع ساختار میدانی­است برای کنش­های سازمانی در سطوح مختلف (هال، ۲۰۰۲). با چنین تعریفی، ساختار عملاً قلمرو وسیعی می­یابد که دارای ابعاد، عناصر و ویژگی­های خاص خود می­باشد. بر همین اساس، ساختار سازمانی، بسته به ترکیب ابعاد، عناصر و ویژگی­های خود، در انواع مختلفی متجلی خواهد شد. بدیهی است که هر نوعی نیز به نوبه خود، کارکرد و به تبع اثرات ویژه خود را خواهد داشت. لذا ملاحظه می­شود که ساختار سازمانی می ­تواند نقش و اثر تعیین­کننده ­ای در کیفیت عملکرد و اثربخشی سازمان در سطوح و رده­های مختلف داشته باشد.

پایان نامه ها

در نگاهی دیگر، ساختار سازمانی برآیند چرخه پویای تفکیک و یکپارچگی می­باشد. بدین معنا که تفکیک در سازمان از طریق تقسیم کارویژه­های (کار، نقش و عملکرد) مختلف میان اجزای یک مجموعه سازمانی، رخ می­دهد. این مهم (تفکیک) منجر به ایجاد فشار فزاینده برای برقراری ارتباط و هماهنگی میان اجزا می­گردد. این امر نیز به نوبه خود به یکپارچگی سازمانی می­انجامد. تحقق این مهم (یکپارچگی سازمانی) خود از طریق ایجاد یک واحد مدیریتی یا سیستم­ها و روش­های واحد یا هماهنگ انجام می­پذیرد. حال چنانچه  یکپارچگی با رشد سازمان هماهنگ گردد، خود تفکیک مجدد را ایجاب می­نماید. تفکیک مجدد نیز خود منجر به یکپارچگی مجدد می­شود. پس بر اساس پویایی­های داخلی واقتضائات محیطی می­بایست تفکیک­ها و یکپارچگی­های متفاوتی ایجاد نمود. به عبارتی دیگر، متناسب با شرایط درونی و برای پاسخگویی معنادار به اقتضائات محیطی می­بایست به طور مستمر (دائم نه بلکه لحظه به لحظه) به طراحی تفکیک و یکپارچگی­های پویا اقدام نمود. از این­رو می­بایست همواره درصدد برقراری تعادل پویا بین این دو مفهوم بود (هچ، ۱۳۸۷).

سازمان به منظور برقراری چنین تعادل پویایی ابتدا می­بایست توجه ویژ­ای به استراتژی سازمانی داشته باشد. ساختار از اهداف و استراتژی­های سازمانی منتج می­گردد (اعرابی، ۱۳۷۶)؛ و میزان تناسب یک نوع ساختار در یک سازمان و با شرایط آن، به استراتژی آن سازمان بستگی دارد (فونشن، ۲۰۰۷). زیرا استراتژی هر سازمان، منشأ و موجد ساختار آن سازمان است (اعرابی، ۱۳۷۶). از این­رو مبتنی بر الگوی”MIT90″، ساختار می­بایست به طور مستمر متناسب با استراتژی توسعه و تغییر یابد.

 

۲-۱-۱-۲- کارکردهای ساختار

صاحبنظران متعددی نظیر رابینز و جاج (۲۰۰۹)، هال (۲۰۰۲)، ترک­زاده (۱۳۸۸)، هچ (۱۳۸۷) و اعرابی (۱۳۷۶)، کارکردهای مختلفی را برای ساختار سازمانی برشمرده­اند که از جمله آنها می­توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • طراحی الگوی تعاملی سازمان
  • شکل­­دهی و جهت­دهی ماهیت کل سازمان
  • انتظام­بخشی کل سازمان
  • شکل­دهی قابلیت­های کارکردی سازمان و تبعات عملکردی منتج از آنها
  • شکل­دهی مناطق فعالیت سازمان
  • کنترل رفتار و اعمال اعضای سازمان
  • زمینه­سازی جهت اعمال قدرت
  • پیونددهی افراد با سازمان و اثربخشی
  • ایجاد روابط سست­پیوند و یا سخت­پیوند با محیط تعاملی سازمان

 

ملاحظه می­شود که ساختار با کارکردهای متعدد و متکثر خود از طریق نفوذ در و بر رفتار سازمانی افراد (در سطوح مختلف فردی، گروهی و سازمانی)، مناطق فعالیت آنان، تعاملات سازمان با محیط تعاملی خود و کیفیت آن، ماهیت کل سازمان را تحت تاثیر خود قرار می دهد؛ و بدین ترتیب آن را انتظام می­بخشد. لازم به ذکر است آنچه که موجب اهمیت ساختار سازمانی می­شود ویژگی­ها، قدرت جهت­دهی و پیش­برندگی آن در سازمان، کارکردها و قابلیت­های کارکردی ناشی از آن می­باشد.

 

۲-۱-۱-۳- ابعاد ساختار سازمانی

در یک نگاه ساختار دارای دو بعد و در نگاهی دیگر دارای سه بعد است. در نگاه اول ساختار دارای ۲ بعد می­باشد: ابعاد عمودی و افقی. بعد عمودی ساختار سازمانی، سازمان را در دو حالت تخت و بلند و بعد افقی، سازمان را در دو حالت پهن و باریک شکل می­دهد. بعد افقی بیانگر نحوه تقسیم کار در یک سازمان می­باشد. تقسیم کار یعنی به جای آنکه همه افراد همه کارها را انجام دهند، هر فرد وظیفه خاصی را انجام دهد. بعد عمودی بیانگر حیطه کنترل و سلسله مراتب سازمانی است. حیطه کنترل به تعداد زیردستانی که به طور مستقیم زیر نظر یک مدیر فعالیت می­ کنند و به او گزارش می­ دهند، اشاره دارد. سلسله مراتب سازمانی نشان می­دهد که در ساختار سازمانی قدرت و اختیار چگونه توزیع شده است (فونشن،۲۰۰۷؛ علاقه­بند، ۱۳۸۴). در نگاه دیکر، ساختار دارای سه بعد رسمیت، پیچیدگی و تمرکز می­باشد. پیچیدگی، اشاره به میزان تفکیک عمودی و افقی دارد. تمرکز بیانگر آن است که تصمیم ­گیری در چه سطحی از سازمان صورت می­پذیرد. رسمیت، به حدی که قواعد و مقررات، خط مشی­ها و رویه­ ها در سازمان اعمال می­شود، اشاره دارد (هچ، ۱۳۸۷؛ علاقه­بند، ۱۳۸۴؛ دفت، ۱۳۷۹؛ رابینز، ۱۳۷۸). البته هوی و میسکل (۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) ساختار را در چهار بعد رسمیت، تمرکز، فرایند و زمینه برشمرده­اند که در ادامه به آن پرداخته شده است. بعد زمینه، معرف ویژگی­های زمینه­ای نظیر میزان اعتماد، صداقت و اعتبار، تعارض، یکپارچگی و احساس قدرت در افراد و بعد فرایند، بیانگر نحوه اتخاذ تصمیمات سازمانی و حل مسائل سازمانی است (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸). همچنین بعد رسمیت ساختار، بیانگر مجموعه قواعد، مقررات و رویه­های سازمانی (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱؛ هوی، ۲۰۰۳؛ سیندن و همکاران، ۲۰۰۴)، و بعد تمرکز دربردارنده سلسله مراتب سازمانی است (سیندن و همکاران، ۲۰۰۴؛ گیلمور، ۲۰۰۷).

 

۲-۱-۱-۴- تئوری­های کلاسیک و نئوکلاسیک ساختار سازمانی

در تئوری­های کلاسیک ساختار سازمانی، ساختار دارای ویژگی­های زیر می­باشد:

  • کنترل اعضای سازمان توسط مدیریت
  • سلسله مراتب سازمانی بلند
  • حیطه کنترل کوچک
  • قواعد و مقررات نوشته شده بسیار (فونشن، ۲۰۰۷؛ علاقه بند، ۱۳۸۴).

هم اکنون تمایلات مدرن در خصوص ساختار سازمانی منجر به پدیدار گشتن ساختارهای سازمانی مسطح گردیده است. در تئوری­های نئوکلاسیک ساختار سازمانی، ساختار دارای ویژگی­های زیر می­باشد:

  • عدم اعمال کنترل از نزدیک توسط مدیریت
  • سلسله مراتب سازمانی مسطح
  • حیطه کنترل وسیع
  • انعطاف­پذیری
  • دخالت دادن اعضای سازمان در اتخاذ تصمیمات سازمانی
  • توجه به رضایت­ شغلی، انگیزش اعضا و اثربخشی سازمانی به عنوان هدف نهایی
  • توجه به خلاقیت و ارتقای آن
  • ارتقای خودمختاری (فونشن، ۲۰۰۷).

۲-۱-۱-۵- نوع­شناسی ساختار سازمانی

ساختار سازمانی همانند سایر مولفه­های سازمانی، دارای انواع متعدد و متفاوتی است؛ و هر کدام دارای اصول، ابعاد، عناصر، فرایندها، پویایی، قابلیت­های کارکردی و تبعات عملکردی خاص خود می­باشد. آنچه که بیش از همه منجر به ایجاد تفاوت در انواع ساختار می­گردد، قدرت جهت­دهی به ماهیت کل سازمان و قابلیت­های کارکردی ناشی از هر نوع ساختار می­باشد. خصوصاً اینکه محیط پویا، پیچیده و تحولات گسترده تغییر در ساختارهای سازمانی را اجتناب­ناپذیر ساخته است (حسن­پور، ۱۳۸۲). در زیر انواع کلاسیک و جدید ساختار سازمانی معرفی شده ­اند و در ادامه به شرح مختصر هر یک از آنها پرداخته شده است.

 

۲-۱-۱-۵ ۱- انواع کلاسیک ساختار سازمانی

  • ساختار کارکردی[۱]
  • ساختار بخشی[۲]
  • ساختار ماتریسی[۳] (فونشن، ۲۰۰۷؛ هچ، ۱۳۸۷؛ دفت، ۱۳۷۹؛ رابینز، ۱۳۷۸).

 

۲-۱-۱-۵-۱- ۱- ساختار کارکردی

در این نوع ساختار، افراد دارای کارویژه­های مشابه، به صورت نظام انسانی واحد گروه­بندی می­شوند. از بین انواع ساختارهای مطرح شده، این نوع ساختار دارای تناسب بیشتری با بعد عمودی ساختار است. این ساختار سطح بالایی از ثبات و کارایی را در سازمان موجب می­شود (فونشن، ۲۰۰۷؛ هچ، ۱۳۸۷؛ دفت، ۱۳۷۹؛ رابینز، ۱۳۷۸). در این ساختار، محیط سازمان با ثبات و نسبتاً مطمئن است (اعرابی، ۱۳۷۶).

 

۲-۱-۱-۵-۱-۲- ساختار بخشی

در مسیر توسعه سازمانی، غالباً ساختار بخشی به عنوان ابزاری برای کاهش تصمیم ­گیری متمرکز تلقی می­شود (هچ، ۱۳۸۷). در این ساختار، سازمان به واسطه بخش­ها و واحدهای سازمانی مختلف، خود را در قالب یک کل شکل می­دهد. در واقع این نوع ساختار مجموعه ­ای از ساختارهای کارکردی مجزا است که تحت مدیریت یک بخش واحد می­باشد (فونشن، ۲۰۰۷؛ دفت، ۱۳۷۹؛ رابینز،۱۳۷۸). در این ساختار، محیط سازمان نامطمئن و متغیر است (اعرابی، ۱۳۷۶).

 

۲-۱-۱-۵-۱-۳- ساختار ماتریسی

ساختار ماتریسی، ترکیبی از انواع ساختارهای کارکردی و بخشی می­باشد. در این نوع ساختار، مدیریت هر واحد، افراد تحت سرپرستی خود را از سایر واحدها اقتباس می­ کند. در واقع در این روش تخصص­های افراد، تحت سرپرستی مدیران گروه­های مختلف قرار می­گیرد (فونشن، ۲۰۰۷؛ دفت، ۱۳۷۹؛ رابینز، ۱۳۷۸). نکته قابل توجه آن است که در ساختار ماتریسی، اصل وحدت فرمان نقض می­شود. این بدان معنا است که افراد از چند نفر دستور گرفته و به چند نفر پاسخ می­ دهند. البته این تعارض خطوط دو­گانه اختیار، مزیت اصلی این ساختار می­باشد. زیرا توجه همزمان به استانداردهای کارکردی و اقتضائات پروژه­ای را ارتقا می­دهد (هچ، ۱۳۸۷). در این ساختار، محیط سازمان بسیار نامطمئن است (اعرابی، ۱۳۷۶).

 

۲-۱-۱-۵-۲- انواع جدید ساختار سازمانی

  • ساختار افقی[۴] (فونشن، ۲۰۰۷)
  • ساختار شبکه­ای[۵] (هچ، ۱۳۸۷)
  • ساختار ستاره­ای[۶] (کوئین[۷]، ۲۰۰۰؛ حسن­پور، ۱۳۸۲)
  • ساختار تارعکبوتی[۸] (کوئین، ۲۰۰۰؛ حسن­پور، ۱۳۸۲)
  • ساختار پارندی[۹] (حسن­پور، ۱۳۸۲؛ منوریان، ۱۳۷۸؛ الوانی، ۱۳۷۷)
  • ساختار خوشه­ای[۱۰] (ویس[۱۱]،۲۰۰۱؛ حسن­پور، ۱۳۸۲)
  • ساختار مجازی[۱۲] (حسن­پور، ۱۳۸۲؛ الوانی، ۱۳۷۷)
  • ساختار تواناساز[۱۳] و بازدارنده[۱۴] (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸).

۲-۱-۱-۵-۲-۱- ساختار افقی

امروزه سازمان­ها جهت غلبه بر نااطمینانی­ها و چالش­های محیطی به الگوهای ساختاری جدید نیاز دارند (کلارک و کلگ[۱۵]، ۱۹۹۸). ساختار افقی در مقایسه با سایر انواع ساختار مطرح شده، دارای ماهیتی جدیدتر می­باشد. این ساختار، ساختاری نوپدید است و پیدایش آن مربوط به کمتر از ده سال گذشته می­باشد. این ساختار دربردارنده گروه­هایی از افراد است که به طور موازی با فعالیت­ها و فرایندهای سازمانی در حرکت­اند. (فونشن، ۲۰۰۷).

 

۲-۱-۱-۵-۲-۲- ساختار شبکه­ای

سازمان شبکه­ای عمدتاً ارتباطات جانبی (موربی) را جایگزین ارتباطات عمودی و روابط کنترلی قرار می­دهد. بدین ترتیب همکاری میان چندین واحد، جایگزین روابط رسمی سازمانی می­شود. در این ساختار، یک بخش واحد تولیدکننده خدمات و محصولات نمی­باشد بلکه کل شبکه و سازمان، تولیدکننده است. این نوع ساختار زمانی شکل می­گیرد که سازمان­ها با نوعی تغییر شتابان فن­آوری، چرخه­های کوتاه حیات محصول و بازارهای تخصصی روبرو باشند. در واقع محیط این نوع ساختار، محیطی بسیار نامطمئن و متغیر می­باشد (هچ، ۱۳۸۷).

 

۲-۱-۱-۵-۲-۳- ساختار ستاره­ای یا خوشه ستاره­ای

سازمان­هایی که ساختار ستاره­ای شکل دارند، دائماً هسته خود را مهندسی مجدد و منسجم می­نمایند و بدین وسیله سرمایه­ها و ظرفیت­های مهم خود را حفظ می­ کنند. این ساختارها متناسب با شرکت­ها و سازمان­هایی هستند که شایستگی­ها و قابلیت­های محوری بسیار گرانبها و پیچیده­ای دارند و دارای محصولات متنوعی هستند. در این سازمانها، واحد و هسته مرکزی با گره­ها یا مراکز کوچک پایین دستی پیمان­هایی شکل می­دهد تا بدین وسیله از مراکز کوچک با دانش، مهارت­ها و منابع محوری خود حمایت می­ کنند؛  تا هریک از این مراکز در بازارهای خود نوآوری و کارآفرینی داشته باشد. ممکن است این مراکز کوچک نیز به نوبه خود ضمن دستیابی به شایستگی محوری پاره­ای از امور را به دیگران واگذار کنند (کوئین، ۲۰۰۰). بدین ترتیب سازمان­های ستاره­ای شکل می­توانند بهترین عملکرد و اثربخشی را با بهره گرفتن از استراتژی تامین منابع از خارج سازمان داشته باشند (حسن­پور، ۱۳۸۲).

 

۲-۱-۱-۵-۲-۴- ساختار تارعنکبوتی

در این نوع ساختار، بهترین راه برای حصول اطمینان از جریان یافتن اطلاعات و دانش، استفاده از خدمات دیگران یا تامین منابع از خارج سازمان است. سازمان دارای ساختار تارعنکبوتی، دفاتری در تمام نقاط دنیا دارد؛ و چنانچه مشکلی برای مشتریان به وجود آید، سازمان متخصصان مختلف را از نــواحی مختلف به محل اعزام می کند. در ضمن کارشناسان مختلف با بهره گرفتن از شبکه داخلی مطمئن شرکت می توانند همزمان از نقاط مختلف دوردست به بررسی موضوع بپردازند. سازمان های تارعنکبوتی می توانند یک پشتیبانی تخصصی به مناطق چندگانه جغرافیایی بدهند، ریسک سرمایه گذاری را کاهش داده، خلاقیت و نوآوری افراد را بالا برده و احتمال اختراعات انقلابی را افزایش دهند. شرط اولیه ایجاد و توسعه این مناسبات این است که اهداف و تعهدات جنبه مشترک و یکنواخت پیدا کنند تا بدین وسیله سازگاری و انسجام واحدها افزایش یافته و روحیه تفاهم بیشتر گردد (کوئین، ۲۰۰۰؛ حسن پور، ۱۳۸۲).

 

۲-۱-۱-۵-۲-۵- ساختار پارندی

برخی، این سازمان­ها را به عناوینی همچون ســازمان­های سه­وجهی و شبدری تعریف نموده ­اند. سازمان­های پارندی فعالیت­های غیراستراتژیک را در زنجیره ارزش مشخص، به واحدهای خارجی محول می­ کنند. با این شیوه عمل، هزینه­ های سازمان کاهش می­یابد و نیروی مدیریت صرف فعالیت­های اصلی و اساسی می­شود. سازمان پارندی به مدیریت قدرت می­دهد تا نیرو و توان خود را بر زمینه­هایی متمرکز کند که سازمان در آن دارای مزیت­های رقابتی است؛ به‏علاوه خود را از امور جزئی و کم اهمیت رها سازد (الوانی، ۱۳۷۷).

ساختار این نوع سازمان­ها، شبیه برگ­های نوعی شبدر است که شکل سه­وجهی دارد. نخستین برگ نمایانگر کارکنان کلیدی سازمان و دومین برگ نمایانگر مقاطعه­کاران خارجی و سومین برگ نشانگر نماینده کارکنان منعطف است. کارکنان کلیدی شامل متخصصین باهوش و پراستعداد است که ساعت­هایی طولانی کار می­ کنند و دستمزد آنها نیز زیاد است؛ و همین بخش این سازمان را از سازمان­های دیگر جدا و متمایز می­سازد. به دلیل آنکه این بخش بسیار پرهزینه است، سازمان پیوسته درصدد کوچک کردن این قسمت و در عوض گسترش دادن قسمت­های دیگر است. مقاطعه­کاران، متخصصانی هستند که کارهای غیراساسی را انجام می­ دهند. این نوع کارها را افرادی غیر از کارکنان کلیدی انجام می­ دهند. نیروی کار منعطف شامل کارگران پاره وقت یا موقت است که کارهای متفرقه سازمان را در مواقعی که حجم کار سازمان در اوج خود قرار دارد، انجام می­دهنـد (حسن­پور، ۱۳۸۲؛ منوریان، ۱۳۷۸).

۲-۱-۱-۵-۲-۶- ساختار خوشه­ای

سازمان­های خوشه­ای سازمان­هایی هستند که در آن گروهی از افراد با هم کار می­ کنند تا مشکلات کسب و کاری را برطرف کرده و یا یک فرایند جدید را تعریف و تدوین نمایند. این افراد پس از اینکه کارشان انجام شد، از هم جدا می­شوند. سازمان­های خوشه­ای مبتنی بر تیم­ها و گروه­هایی هستند که اعضای این تیم­ها ممکن است از مناطق جغرافیایی مختلف باشند. در سازمان­های خوشه­ای، خوشه­ها یا تیم­ها برای تسریع جریان اطلاعات، کوتاه نمودن زمان چرخه محصول، نزدیک­سازی شرکت­ها به مشتریان و افزایش کارایی و اثربخشی طراحی و ایجاد شده ­اند. اساس این خوشه­ها، سیستم های کاری با مهارت­های چندگانه و منعطف هستند که با توجه به بینش و فلسفه وجودی شرکت یا سازمان تشکیل می­شوند. تعداد اعضای آنها از ۵ تا ۷ نفر یا از ۳۰ تا ۵۰ نفر است که این به ماهیت کار بستگی دارد ( ویس، ۲۰۰۱؛ حسن­پور، ۱۳۸۲).

 

۲-۱-۱-۵-۲-۷- ساختار مجازی

سازمان مجازی عبارت است از شبکه­ای موقت از شرکت­ها شامل عرضه­کنندگان، مشتریان و حتی رقبا که در نقاط مختلف دنیا پراکنده بوده و با سرعت با یکدیگر همکاری و ارتباط برقرار نموده تا از فرصت­ها استفاده کنند. در یک تلاش جمعی هریک از شرکا شایستگی­های محوری خود را ارائه می­ کند تا عملیات به نحو احسن انجام شود آن­چنان که به­هیچ­وجه یک شرکت به تنهایی از عهده آن برنیاید. علت این نام­گذاری آن است که سازمان از منابع بیرونی که واقعاً به سازمان متعلق نیست، به وجود آمده است. به همین خاطر آن را سازمان مجازی می­نامند.

از دیدگاه دیگر، سازمان مجازی نمونه­ای از سازمان­های آینده هستند که در آنها پیچیدگی، وسعت و حجم عملیات به گونه­ای است که دیگر نمی­توان آنها را به صورت سازمانی متمرکز و واحد اداره نمود، بلکه برای ادامه کار نیاز به سازمان­های دیگر نیز است. در مجموع در سازمان­هایی که با هم سازمان مجازی را تشکیل می­ دهند، هر سازمان اثربخشی خود را در ارتباط با سازمان دیگر به دست می­آورد. آنچه به آنها معنی می­بخشد نوعی اتفاق و اتحاد موقت است. سازمان مجازی بسیاری از فعالیت­های خود را از منابع خارجی تامین می­ کند؛ و ساختاری را به وجود می­آورد که در آن به جای انجام وظایف سنتی در هر واحد داخلی، واحدهای خارجی عهده دار انجام آن وظایف می­گردند (الوانی، ۱۳۷۷؛ حسن پور، ۱۳۸۲).

نظر به آنچه گفته شد، هریک از ساختارهای مطرح شده به نوعی از ساختار اشاره می­نماید که مناسب با شرایط و اقتضائات خاص خود می­باشد. اما هیچ کدام از آنها اشاره­ای به مفهوم، ماهیت و ویژگی­های ساختار تواناساز و بازدارنده ننموده­اند. ساختارهای بازدارنده و تواناساز از آن حیث که سازمان و مجموعه سیستمی آن را  در راستای پویشی معنادار برای کسب و ارتقای کیفی توانمندی سازمانی (وجهه بیرونی خوب، کارایی و سلامت سازمانی[۱۶] ؛ ترک­زاده، ۱۳۸۷) توانا ساخته و یا باز می­دارند، اهمیت می­یابند.

 

۲-۱-۱-۵-۲-۸- ساختار تواناساز و بازدارنده

در یک دسته­بندی نسبتاً جدید، ساختار به دو نوع تواناساز و بازدارنده شناخته شده است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸). انواع ساختارهای تواناساز و بازدارنده برای نخستین بار توسط هوی و سوئیتلند (۲۰۰۰ و ۲۰۰۱) مطرح شد. این گونه­شناسی سپس توسط هوی و میسکل (۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) توسعه یافت و مشتمل بر چهار بعد رسمیت، تمرکز، فرایند و زمینه، مفهوم­سازی و معرفی گردید[۱۷]. این گونه ساختارها هریک دارای ویژگی­ها، استراتژی­های توسعه­ای متفاوت و تبعات کارکردی مختلفی می­باشند. در پژوهش حاضر این نوع از ساختار (تواناساز و بازدارنده؛ هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) مورد توجه بوده است.

 

۲-۱-۱-۵-۲-۸-۱- ساختار تواناساز

ساختار تواناساز به طور مفهومی، ساختاری مفید محسوب می­شود ( مک­گویگان، ۲۰۰۵)؛ و ادراک، استقرار و گسترش آن برای مدیریت سازمان یک نیاز می­باشد (گیلمور[۱۸]، ۲۰۰۷). ساختار تواناساز، عنصری مهم و کلیدی برای توسعه سازمان­های یادگیرنده اثربخش است. همچنین ساختار تواناساز برای تغییر و مدیریت پویای آن، متغیری ضروری می­باشد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱). زیرا ساختار تواناساز منجر به تواناسازی اعضای سازمان برای پاسخگویی به سیستم­های متفاوت به شیوه­ای پویا و منعطف می­شود (هوی، ۲۰۰۳؛ مک­گویگان، ۲۰۰۵؛ کلارک، ۲۰۰۸؛ برد و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس، ۲۰۰۹)؛ و پیامدهای مثبت سازمانی را ارتقا می­بخشد (هوی، ۲۰۰۳). به­علاوه ساختار تواناساز، ارتقا­دهنده دانش تواناساز و دانش تواناساز خود، مولفه­ای کاربردی و عنصری پویا برای حل مسائل سازمانی است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ تایلوس، ۲۰۰۹)؛ و استفاده از آن (دانش تواناساز) برای مدیریت تغییر ضروری است (مرزنو[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۵). از این رو ساختار تواناساز به رهبری سازمانی در موقعیت­های پیچیده اشاره دارد (هوی و دیپااولا[۲۰]، ۲۰۰۷).

ساختار تواناساز، یک وجه از رهبری می­باشد (مک گویگان، ۲۰۰۵)؛ و رهبری نقش مهمی در تعیین ساختار تواناساز دارد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و هوی، ۲۰۰۳). رهبری تواناساز کلیدی برای رهبری اثربخش است و هدف آن، تناسب بین سبک رهبری و موقعیت به منظور کسب و توسعه پیامدهای مثبت و پویا است (رید[۲۱]، ۲۰۰۵). بر این اساس می­توان گفت رهبری تواناساز از طریق انگیزش، جهت­دهی و ارتباطات تواناساز به طراحی ساختار تواناساز می­انجامد؛ و بدین ترتیب سرمایه انسانی سازمان را در راستای احصاء و ارتقای کیفی پیامدهای سازمانی معنادار، توانا می سازد. همچنین ساختار تواناساز نیز منجر به رهبری تواناساز می­گردد و از طریق نفوذ بر فرایند رهبری، تواناسازی سرمایه انسانی سازمان را به دنبال خواهد داشت. به بیانی دیگر، طراحی ساختار تواناساز لازمه رهبری اثربخش است. از طرفی ساختار تواناساز منجر به پدید آمدن و گسترش فرهنگ تواناساز می­گردد (کلارک، ۲۰۰۸). ساختار تواناساز از طریق نفوذ بر نگرش اعضای سازمان (هوی، ۲۰۰۳)، و رهبری (در اینجا رهبری تواناساز) به عنوان یکی از مبانی سازمانی مهم و موثر شکل­دهنده پنداره، نگرش، تصمیمات و رفتار افراد (گروجن و همکاران، ۲۰۰۴)، زمینه لازم برای ظهور فرهنگ تواناساز و هنجارهای پویای ناشی از آن را فراهم می­آورند. از طرفی دیگر فرهنگ تواناساز از طریق خلق و گسترش هنجارها، ارزش­ها و باورهای سازمانی تواناساز بستر لازم برای طراحی ساختار تواناساز و گسترش رهبری تواناساز را تدارک می­بیند.

مبتنی بر مفهوم پویای”برهم­کنش چندلایه”(ترک­زاده، ۱۳۸۸)، به طور کلی مولفه­های رهبری تواناساز، ساختار تواناساز و فرهنگ تواناساز با یکدیگر تعاملات متقابل مستمر دارند که همین امر به تواناسازی اعضای سازمان و پویایی­های آن می­افزاید؛ و بدین ترتیب بستر لازم جهت خلق مجموعه سازمانی تواناساز فراهم می­آید. سازمان تواناساز، مجموعه ­ای از گروه­های کاری منسجم است که دارای سطوح بالایی از مشارکت اعضای سازمان و روابط تعاملی منعطف بین آنها است (تایلوس، ۲۰۰۹). محیط امروزی، محیطی راهبردی است (ترک­زاده، ۱۳۸۸)؛ و پویش اثربخش در آن مستم استقبال از تغییرات، پویایی و پیچیدگی­های مستمر است. در ساختار تواناساز، افراد توانا آمادگی مواجه با امور پیش ­بینی نشده را دارند (واتس، ۲۰۰۹). از این­رو می­توان گفت ساختار تواناساز قابلیت و پویایی لازم جهت حرکت معنادار در محیط راهبردی امروز را دارا می­باشد.

آنچه که ساختار تواناساز را از سایر انواع ساختار متمایز می­سازد آن است که در این نوع ساختار، قواعد و رویه­هایی منعطف جریان دارد (سیندن[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۴). در همین راستا هوی و سوئیتلند (۲۰۰۱) اذعان نمودند که منظور از ساختار تواناساز، تمرکززدایی و عدم هرگونه رسمیت نیست بلکه این ساختار، بیانگر قواعد و مقررات منعطف و یاری­دهنده و نوعی از تمرکز سازمانی که در آن مشارکت اعضای سازمان در آن از ضروریات است، می­باشد. ساختار تواناساز دارای ماهیتی یاری­دهنده و حمایت­گر است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰؛ گیست و هوی[۲۳]، ۲۰۰۴). در این نوع ساختار، مسئولیت­های سازمانی به روشنی مطرح گردیده و راهنمایی­های لازم در رابطه با حل مشکلات سازمانی به اعضای سازمان ارائه می­شود؛ و بدین طریق استرس آنها در محیط کار کاهش داده می­شود. همچنین اعضای سازمان به واسطه توانایی­ها و قابلیت­های خویش همواره احساس اثربخش بودن می­ کنند (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸). در این نوع ساختار، کنترل­های غیر ضروری حذف گردیده و به جای آن انرژی سازمان صرف تواناسازی افراد در فرایند تصمیم ­گیری می­شود (گیست و هوی، ۲۰۰۴). به طور کلی سازمان با ساختار تواناساز دارای قواعد و رویه­های منعطف، اندازه سازمانی کوچک، رفتار رهبری باز، حرفه­ای و حمایتی است؛ و رفتار اعضای سازمان نیز حمایت­گونه و مبتنی بر اعتماد متقابل می­باشد (سیندن و همکاران، ۲۰۰۴).

در ساختار تواناساز، تخصص افراد ارزشمندتر از موقعیت و پست سازمانی آنان تلقی می­شود؛ و مدیران توانا تصمیمات سازمانی را به صورت مشارکتی و به کمک افراد توانا صرف نظر از پست سازمانی آنان اتخاذ می­نمایند. در همین راستا پژوهش­ها نشان می­دهد که ساختار تواناساز، تصمیمات به­موقع و مناسب را ارتقا می­بخشد (سیندن و همکاران، ۲۰۰۴)؛ و از طریق نفوذ بر نگرش و  تلاش­ها ی افراد و همچنین ارتقای آن (هوی، ۲۰۰۳)، عملکرد آنان را تحت تاثیر قرار داده و آن را یاری می­دهد (روآدز[۲۴]، ۲۰۰۹). از طرفی ساختار تواناساز فضایی از اعتماد را در سازمان پرورش می­دهد (گیست[۲۵]، ۲۰۰۲؛ کلارک، ۲۰۰۸). مفهوم اعتماد، سلامت سازمانی، مشارکت و پیشرفت را به دنبال دارد (گیست، ۲۰۰۲؛ گیست و هوی، ۲۰۰۴؛ گیلمور، ۲۰۰۷؛ کلارک، ۲۰۰۸). بر این اساس می­توان اذعان نمود که ساختار تواناساز، کلیدی برای موفقیت سازمانی است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱).

به طور کلی آنچه که موجب اهمیت ساختار تواناساز می­شود عناصر و ویژگی­های سازنده آن، قدرت جهت­دهی و پیش­برندگی آن در سازمان و قابلیت­های کارکردی ناشی از آن می-باشد. ساختار سازمانی تواناساز دارای سلسله­مراتبی یاری­دهنده است. بدین معنا که دربردارنده قواعد و مقرراتی است که راهنمای حل مشکلات می­باشد و بدین ترتیب فرایند حل مساله را بهبود می­بخشد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱). ساختار تواناساز به قواعد و مقرراتی حمایتگر اشاره می­نماید که رهبران سازمانی به مدد آنها از اختیارات خود برای مدیریت تغییرات سازمانی استفاده می­­کنند (مک­گویگان،۲۰۰۵). از این­رو زمینه لازم برای فرایند رهبری سازمانی در موقعیت­های پیچیده درونی و محیطی را فراهم می­آورد (تایلوس،۲۰۰۹). سازمان جهت پویش اثربخش خویش در این راستا، می­بایست مجهز به سرمایه انسانی توانمند باشد. ساختار تواناساز، تواناسازی اعضای سازمان را به دنبال خواهد داشت (انگلرت و تارانت[۲۶]، ۱۹۹۵؛ هوی، ۲۰۰۳؛ مک­گویگان، ۲۰۰۵؛ کلارک، ۲۰۰۸؛ برد و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس، ۲۰۰۹). زیرا درگیری کارکنان در طراحی سیستم، ارتقای ایده­­­های جدید (تایلوس،۲۰۰۹)، ارائه استانداردهای عملکردی، امکان اعمال کنترل بر کار خویش (آدلر[۲۷]،۱۹۹۹)، اعمال قدرت و نفوذ در انجام نقش های حرفه­­ای خود و در پایان آفرینش موقعیت­های همکارانه در سازمان را موجب می­گردد (هوی و میسکل،۲۰۰۸). به­علاوه استقرار آن در سازمان به گروه­های کاری یکپارچه و دارای سطوح بالایی از تعامل و مشارکت می­انجامد (هوی و سوئیتلند،۲۰۰۱). بدین ترتیب می­توان گفت ساختار تواناساز، سازمان را در راستای تحقق سلامت سازمانی، توانا می­سازد. ویژگی­های ساختار تواناساز را می­توان به شرح ذیل برشمرد:

 

– ارتقای قوانین و رویه­های منعطف

– تلقی مشکلات به عنوان فرصت­های یادگیری

– پذیرش تفاوت در ارزشها

– تشویق ابتکارات

– پرورش اعتماد

– تسهیل فرایند حل مساله

– ارتقای همکاری

– صداقت و اعتبار

– یکپارچگی

– مشارکت­جویی

– ایجاد احساس قدرت در افراد

– ترغیب گشودگی

– حمایت از کارمندان

– تصمیم ­گیری مشارکتی (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵؛ ۲۰۰۸).

[۱]Functional

[۲]Divisional

[۳]Matrix

[۴]Horizontally linked

[۵]Network

[۶]Sphery

[۷]Quinn

[۸]Net

[۹]Hybird

[۱۰]Clustered

[۱۱]Weiss

[۱۲]Virtual

[۱۳]Enabling

[۱۴]Hindering

[۱۵]Clarke & Clegg

۱ منظور از سلامت سازمانی، برخورداری از ویژگی­های انسجام درونی، اثربخشی و پاسخگویی به محیط می­باشد (هو، ۲۰۰۰؛ ترک­زاده، ۱۳۸۸). ساختار از طریق طراحی الگوی تعاملی افراد و کنترل اعمال و رفتارهای آنان، منجر به کسب و حفظ انسجام درونی و به واسطه نفوذ (شکل­دهی و جهت­دهی) در قابلیت­های کارکردی موجبات اثربخشی سازمانی و پاسخگویی به محیط تعاملی آن را  فراهم می آورد.

۲  البته پژوهشگران دیگری نیز در زمینه ساختار تواناساز و بازدارنده کار کرده­اند که ضمن این پایان­نامه به نام آنها اشاره شده است.

[۱۸]Gilmore

[۱۹]Marzano

[۲۰]Hoy & Dipaola

[۲۱]Reed

[۲۲]Sinden

[۲۳]Geist & Hoy

[۲۴]Rhoads


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معماری عشق است به طعم گندم یک دعا 48ZM2TU پراکنده گویی های روزمره آکاردئون آژانس دیجیتال مارکتینگ وبیز تغذیه و زندگی سالم مرکز تعمیرات لوازم خانگی دیبا پشتیبان ایرانیان بازار فایل های آموزشی